دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

کوزه گر

گاهی وقتا میگن قسمت نیست ......

گاهی وقتا میگن تقدیر نیست ....

گاهی وقتا میگن خود عشقه که عاشق رو نمیخواد ....

من همه تلاشم رو واسه عوض کردن قسمت و تقدیر میکنم ....

اگه بازم تقدیر نخواست و عشق منو رها کرد منم به حرمت عشق حرفی ندارم ....

ولی .........

یاد تورو هیچکس نمیتونه از من جدا کنه ...

حتی خودت ....

چون ذهنم دیگه مال خودمه ....

به هرچی بخوام فکر میکنم و اونم چیزی نیست جز عشقی که شاید هیچ گاه........!!

شاید این شکل عشق برا خیلی ها منفورو زجر آور باشه ....

نمیخوام نظرشون رو عوض کنم ولی :

مگر نه عشق شیطانی از جنس آتشه؟؟

من این شیطان رو میخوام و اسیرش میشم ، هرچند غلط باشه..

کاش میشد از این وبلاگ هم خودمو میبریدم ولی نه ...

اینجا تنها یادگاری از توست که خودم به تو دادم....

اینجا رو به یاد اتیش چشمای تو، مرز عشق خوندم .....

اینجا تنها جاییه که اگه روزی فقط چند ثانیه به آخر عمرم مونده باشه میتونم آدرس همه نوشته هام رو توی همون چند ثانیه بهت بدم و همه حرفام رو یه جا بهت گفته باشم ....

حرفایی که واسه تو گفتم رو هم یه جا جمع کردم تا بتونی خیلی راحت ببینی ....

آخرین حرف امروزم هم ......

خدا کنه توی اون زمونی که کوزه گری در زمانهای دور داره از خاک من کوزه ای میسازه دسته اونو اونقدر محکم و زیبا درست کنه که هیچ وقت نشکنه و از گردن یارش جدا نشه حتی اگه خود کوزه بشکنه .....

زندگی من

 

دوست دارم همونطوری باشم که هستم

یه کلبه کوچیک

یه گلیم پا خورده

یه کوزه آب

یه تیکه نون

یه روز سبز با روشنایی خورشید

یه شب پر ستاره با نور ماه

یه کتاب که نشونه خداشناسی باشه

...یه دفتر خاطرات و

دوست دارم تو هم همونطوری باشی که هستی

هرطور که باشی برام عزیزی

نمی تونم وقتی میای سر راهت فرش پهن کنم

نمی تونم از چند نفر بخوام که روی کجاوه بنشوننت و دورت بچرخن

نمی تونم سر تا پای تو رو طلا بگیرم

نمی تونم زیباترین الماس های دنیا رو پیشکشت کنم

نمی تونم چشمات رو به تصویر بکشم

اما می تونم تمام زیبایی های دنیا رو یه جا بهت تقدیم کنم

همون چیزی که تمام عشقم رو ابراز می کنه

همون چیزی که با تمام وجودم بهت تقدیم می کنم

می دونم که می دونی از همه دنیا چی دارم برای تو

آره، فقط یه شاخه گل سرخ

 

خدا می داند

 

خدا می داند

روح الهی ستمکار نیست

خدا می داند که ما در این دنیای لبریز از

جهل و پریشانی قرار داده است و ما در رنج هستیم

او از کشمکش ها و تلاش های ما آگاه است

اما زمانی که انسان خود را گناهکار می پندارد

فقط بر ظلمت جهلش می افزاید

بهتر آن است که آدمی با تکیه بر مهر مادرانه الهی

به رفع خطاهای خود بپردازد

و پیوسته به یاد داشته باشد

که عشق و بخشایش پروردگار بی کران است.

ما زبالایم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما از اینجا و از اینجا می رویم کشتی نوحیم در طوفان بلا

لاجرم بی دست و بی پا می رویم

هم چون موج ا زخود برآریم سر باز هم در خود تماشا می رویم

آخر ما نیست در دور قمر لاجرم فوق ثریا می رویم

 

دوستت دارم

 

آدم خیلی چیزها رو دوست داره.....یک شاخه گل ....یک درخت زیبا...یک پرنده قشنگ....

اما همه اینها با وجود تو قشنگه.....تو اگه نباشی عشق معنا پیدا نمیکنه ودیگه عالم قشنگ

نیست....دوستت دارم بخاطر لطافت کلامت....بزرگی روحت...صداقت قشنگت ...عظمت سکوتت

و......این جملات سخترین جملاتی بود که تا بحال نوشتم

.........................

تلخ

چه تلخ است هنگامی که پرنده ی یادت بر کنج لحظاتم آشیانه میکند

 و آن چنان منقار بر بغض  ترم میکوبد که آنرا میشکند.