دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

کاش می شد................

کاش می شد عشق را تفسیر کرد

خواب چشمان تو را تعبیر کرد

  کاش می شد همچو گلها ساده بود

   سادگی را با تو عالم گیر کرد

   کاش می شد در خراب آباد دل

   خانه احساس را تعمیر کرد

   کاش می شد در حریم سینه ها

  عشق را با وسعتش تکثیر کرد

 

عشق

عشق یعنی: مستی و دیوانگی

عشق یعنی: تا جهان بیگانگی

عشق یعنی:به دار آویختن

عشق یعنی: اشک حسرت ریختن

عشق یعنی: در جهان رسوا شدن

عشق یعنی: مست و بی پروا شدن

عشق یعنی:انتظاروانتظار

عشق یعنی:هر چه بینی عکس یار

عشق یعنی:سوختن و ساختن

عشق یعنی: زندگی رو باختن

عشق یعنی :دیده بر در دوختن

عشق یعنی:در فراقش سوختن

عشق یعنی:شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی:یک شقایق غرق خون

عشق یعنی:دردو محنت در درون

 

گفتنیها کم نیست

گفتنیها کم نیست ، من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده ، تا روی زمین خم بودیم
گفتنیها کم نیست ، من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دم مرگ ، از آغاز چنین ،‌درهم و برهم گفتیم
دیدنیها کم نیست ، من وتو کم دیدیم
بی سبب از پاییز ، جای میلاد اقاقیها را ،‌پرسیدیم
چیدنیها کم نیست ، من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق ، روی دار قالی
بی‌سبب حتی ، پرتاب گل سرخی را ، ترسیدیم
خواندنی‌ها کم نیست ،‌من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین ،‌شکل سرودن را
در معبر باد ،‌با دهانی بسته واماندیم
من و تو کم بودیم
من و تو ،‌اما در میدانها
اینک اندازه ‌ما می‌خوانیم
ما به اندازه‌ما می‌گوییم ،‌ما به اندازه‌ما می چینیم
‌ما به اندازه‌ما می بوییم ،‌ما به اندازه‌ما می روییم
من و تو کم نه که باید شب بی ‌رحم وگل مریم وبیداری شبنم باشیم
من و تو خم نه و درهم نه وکم نه ،‌که می‌باید ،‌با هم باشیم
من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم
من و تو حق داریم که به اندازه‌ ما هم شده با هم باشیم گفتنیها کم نیست