دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

یه عمــره

 

یه عمــره که تو راهـــم تو جــــاده خیالت
 
تو چشم به راه من باش دارم می آم کنارت
 
تو ابرای آسمـــون چشمای نازت پیداسـت
 
من عاشق چشاتم تـوی دلم چه حرفاست
 
من دربدر تو راهــــم تو تـــوی آسمـــونی
 
خسته نمی شم هرگـز آخه! تو مهربونی
 
من تـوی کولـــه بارم پر از گلهـای یاسه
 
یک آینــــه صــداقـــت لبریز التمــــاسه
 
تو تـوی قلب پاکــت بـــوی خدا رو داری
 
از بس که مهربـونی عشقو واسم میاری

چشم‌هایت

چشم‌هایت

 

دوست من

 

پنجره‌های روحت هستند.

 

در آنها به تماشا می نشینم

 

اندوهت را

 

زنده بودنت را

 

خستگیت‌ را

 

اشتیاقت به عشق را

 

وفاداری‌یت را

 

هراست را

 

امیدت را

 

خوشی زندگی‌یت را

 

چشم‌هایت

 

دوست من

 

پنجره‌های روحت هستند

 

در نگاهت

 

کشف می‌کنم

 

تو را

 

 

نمی دانم

 

نمی دانم دلم گم شده یا اونی که دل به او سپردم!

نمی دانم عشقم گم شده یا معشوقم

نمی دانم اعتماد بی جا کردم یا بی جا به من اعتماد کردند.

نمی دانم لیاقت او را نداشتم یا او لایق من نبود.

نمی دانم من در حق عشقمان خیانت کردم یا او. او قدر ندانست یا من

نمی دانم.....نمی دانم خدا این را قسمت ما کرد یا ما خود قسمت را رقم زدیم.

نمی دانم چرا وقتیکه دل بستن سهل است, دل کندن آسان نیست.

نمی دانم خدا به ما "دل" داد تا از دنیا ببریم یا دنیا رو داد تا دل بکنیم ،

نمی دانم خدا این را قسمت ما کرد یا ما خود قسمت را رقم زدیم

نمی دانم چرا وقتیکه دل بستن سهل است, دل کندن آسان نیست.

نمی دانم خدا به ما "دل" داد تا از دنیا ببریم یا دنیا رو داد تا دل بکنیم...

آرزو

 

ای کاش می شد با آسمون تنها ی آبی به اوج رنگین کمان دل های شکسته رفت

و مرحمی بر دل زخمی آنان شد

کاش می شد با تنها ترین تصویر به اوج خاطرهایت سفر کنم .

با دلی خورشان امواج نامهربانه ات را با کناره ساحل نگاهم برخورد میکرد در آغوش بگیرم .

کاش می شد میدانستی درون قلبم خوانه ییست برای تو .

کاش می دانستی باغ دلم بی تو تنها میشود .

کاش می دانستی گرمیه صدایت به من آرامش میدهد .

کاش می دانستی قطره ای از اشکت را به دریا نمی دهم

 

ای که می پرسی نشان عشق چیست ؛

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛

عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی مهر بی اما ، اگر ؛

عشق یعنی رفتن با پای سر

عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛

عشق یعنی جان من قربان اوست

عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو

عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛

عشق یعنی بوسه بی شهوتی

عشق ، یار مهربان زندگی ؛ بادبان و نردبان زندگی

عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛ در کویری چشمه ای جاری شده

یک شقایق در میان دشت خار ؛

باور امکان با یک گل بهار در خزانی برگریز و زرد و سخت ؛

عشق تاب آخرین برگ درخت عشق یعنی روح را آراستن

 

صدات کردم

 

من اگر کسی رو داشتم دیگه در به در نبودم

با غم و غربت و اندوه دیگه همسفر نبودم

اگه زخم نخورده بودم تو رو باور نمیکردم

توی این حصار پر درد با غمت سر نمیکردم

عمری شب زده بودم پشت گریه صدات کردم

از پس آینه اشک تا همیشه نگات کردم

قدر عشق معنای مرگ مسلخ پاییز و برگ

قصه عشق و خقیقت قصه گل و تگرگ

آخه دردم درد تو بود درد دور از من وما بود

شکل تنهایی و غربت سرنوشت آدما بو

د با چشات دنیا رو دیدم حتی من فردا رو دیدم

توی قلب قطره بودم با تو من دریا رو دیدم

عمری شب زده بودم پشت گریه صدات کردم

از پس آینه اشک تا همیشه نگات کردم

قدر عشق معنای مرگ مسلخ پاییز و برگ

قصه عشق و حقیقت قصه گل و تگرگ