ای کاش می شد با آسمون تنها ی آبی به اوج رنگین کمان دل های شکسته رفت
و مرحمی بر دل زخمی آنان شد
کاش می شد با تنها ترین تصویر به اوج خاطرهایت سفر کنم .
با دلی خورشان امواج نامهربانه ات را با کناره ساحل نگاهم برخورد میکرد در آغوش بگیرم .
کاش می شد میدانستی درون قلبم خوانه ییست برای تو .
کاش می دانستی باغ دلم بی تو تنها میشود .
کاش می دانستی گرمیه صدایت به من آرامش میدهد .
کاش می دانستی قطره ای از اشکت را به دریا نمی دهم
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؛
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما ، اگر ؛
عشق یعنی رفتن با پای سر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛
عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو
عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛
عشق یعنی بوسه بی شهوتی
عشق ، یار مهربان زندگی ؛ بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛ در کویری چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار ؛
باور امکان با یک گل بهار در خزانی برگریز و زرد و سخت ؛
عشق تاب آخرین برگ درخت عشق یعنی روح را آراستن