خبر تولید چنین دارویی تا به حال در مدارک علمی معتبر گزارش نشده است، ولی برخی از دانشجویان باچنین توهمی پای در راهی میگذارند که به اعتیاد آنها ختم میشود. هر کس که در سالهای اخیر دانشگاه را تجربه کرده باشد از بهترین روش پاس کردن درسها خبر دارد.
براساس این روش اگر کسی در تمام طول نیمسال تحصیلی در کلاسها شرکت نکرده و لای یکی از کتابها را هم باز نکرده باشد با فتوکپی گرفتن از جزوه دوستان و حفظ کردن آن در طول شب امتحان میتواند با موفقیت درس مورد نظر را پاس کند. از این جهت آنان که حافظه کوتاه مدت قویتری داشته باشند و بتوانند مفاهیم درسی را برای یک شبانهروز در خاطر نگه دارند موفقتر خواهند بود.
Methgl phenidate با فرمول شیمیایی C14 H19 NO2 در سال 1954 معرفی شد. این دارو در ابتدا «نوآرتیس» نام داشت ولی از 1960 با رواج آن به «ریتالین» تغییر نام داد. کاربرد اصلی این دارو مربوط به درمان کودکان بیش فعال (ADHA) است. این کودکان دچار مشکل عدم تمرکز هستند و نمیتوانند بیش از چند ثانیه به موضوع مشخصی فکر کنند.
تجویز ریتالین توسط پزشک متخصص باعث میشود تا 75 درصد این کودکان قدرت فکر کردن مداوم به موضوعی واحد را در حد کودکان عادی داشته باشند. قسمت قابل توجهی از این افراد در سنین نوجوانی و حتی بزرگسالی نیز نباید قرصها را ترک کنند چون با کنار گذاشتن دارو تمرکز فکری خود را نیز از دست میدهند.
کاربرد دوم ریتالین برای افراد مسنی است که به علت کهولت، قسمت عمده شبانهروز را در خواب به سر میبرند. آنها با خوردن یک قرص در ابتدای روز هوشیاری خود را حفظ میکنند. معمولاً به عوارض مصرف قرص در این گروه سنی چندان توجهی نمیشود مخصوصاً که این افراد در سالهای آخر عمر خود هستند.
غیر از این 2 کاربرد اصلی، پزشکان متخصص اعصاب و روان ریتالین را به صورت محدود برای بیمارانی که دچار خوابآلودگی شدید باشند نیز تجویز میکنند. ریتالین ازجمله داروهایی است که هنوز مطالعه کافی بر روی آثار و عوارض آن انجام نشده است و به عنوان مثال فرضیاتی در مورد ارتباط آن با درمان پارکینسون وجود دارد.
تا زمانی که متیل فنیدات به عنوان دارو مورد استفاده قرار میگرفت مشکل خاصی وجود نداشت ولی اندک اندک مردم کاربردهای دیگری هم برای آن پیدا کردند. در آمریکا دانشجویان از «ویتامین R » صحبت میکردند که با خوردن آن حافظه قویتر و خواب کمتر میشود.
به این صورت قرص ریتالین برای تقویت نمرات هم کاربرد پیدا کرد و با گذشت زمان در دیگر کشورها هم رواج پیدا کرد. پیش از آزمونهای ورود به دانشگاه کشور چین که در سال 2007 برگزار شد پزشکان از مراجعه والدینی گزارش میدادند که با تظاهر به خوابآلودگی و عدم تمرکز خواستار دریافت قرصهایی از ترکیبات متیل فنیدات هستند. ارزش اجتماعی پذیرفته شدن در دانشگاههای چین دست کمی از موفقیت در کنکور کشور ما ندارد و عجیب نیست که والدین بخواهند فرزندان خود را با این قرصها تقویت کنند.
متیل فنیدات پیش از انقلاب وارد ایران شد و در داروخانهها قرص ضد خواب نام گرفت. از آن زمان تا چند سال قبل قرص ریتالین کاربردی منحصر به کنترل کودکان بیش فعال داشت ولی یکی دو سال است که مصرف این قرص در میان قشر مشغول به تحصیل افزایش یافته و در ایام امتحانات داروخانهها متوجه مراجعه بالای دانشجویان میشوند.
قرص را باید با نسخه پزشک خریداری کرد ولی خبرهایی از سوء استفاده در این مورد میرسد نظیر این که برخی از رزیدنتهایی که دارای شماره نظام پزشکی هستند برای دوستان درحال تحصیل خود نسخهها را مهر میکنند. البته وقتی که قرص در بازار سیاه دارو به قیمت پایینی عرضه میشود به نظر نمیآید کسی به نسخه و مهر احتیاج پیدا کند.
در ابتدا با خوردن یک قرص میتوان ساعاتی را بیدار ماند و یکسره مطالعه کرد اگر چه بعداز پاک شدن اثر قرص باید 12 ساعت خوابید. با مصرف مداوم، بدن به قرص مقاومت پیدا کرده و نیازمند داروی بیشتری میشود. مصرف ریتالین در کسانی که به آن وابسته شدهاند گاهی به 20 عدد در روز هم میرسد این افراد دیگر بدون قرص قادر به درس خواندن نخواهند بود.
قرص ریتالین برای مصرف گوارشی طراحی شده است و به همین جهت حدود یک ساعت پس از خوردن آثار خود را نشان میدهد. روش استنشاقی باعث میشود که در مدت زمان کمتری آثار تحریک کننده قرص نمایان شود و فرد بتواند به تحصیل علم و دانش ادامه دهد. گرچه عوارض بعدی آن هم درسالهای بعد بروز میکند و به همان شدت افزایش مییابد.
دکتر محمد باقر صابری رئیس اداره پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد وزارت بهداشت میگوید «ریتالین باید فقط با نسخه روانپزشک مصرف شود اگر فردی بدون نظارت نورولوژیست اقدام به خوردن قرصها کند و بدن او واکنش نامناسبی نشان دهد سیستم عصبی فرد به شدت تحریک شده و حالتی از بیقراری را ایجاد میکند که بعضاً عوارض غیرقابل جبرانی خواهد داشت.»
سردرد، طپش قلب، لرزش دست، افزایش فشار خون و آسیب به مغز به صورت کاهش حافظه در بلند مدت از عوارض مصرف بیرویه آن است.سازمان جهانی FDA در آوریل 2006 نسبت به مصرف متیل فنیدات MPH هشدار داد. ریتالین در اروپا و کشورهایی چون انگلیس و آلمان مصرف کننده بیشتری دارد و از میان کشورهای جنوب در مکزیک، آرژانتین و پاکستان تولید و عرضه میشود
نواندیش- بدنبال انتشار ناقص اظهارات اکبر اعلمی نماینده مجلس شورای اسلامی در خبرگزاری فارس ، یکی از نزدیکان وی متن کامل این سخنرانی را که در دفتر حزب اعتماد ملی زنجان ایراد شده بود در اختیار "نواندیش" قرار داد که بدین شرح می باشد:
اکبر اعلمی : امروزه در کشور ما دو نوع تحلیل و ارائه وضعیت کشور وجود دارد؛ یک نوع تحلیل و ارائه وضعیت توسط آقای احمدینژاد و صدا و سیما و برخی نهادهای حامی دولت انجام میشود که به ملت میگویند، الحمدلله، شرایط داخلی و خارجی کشور بسیار خوب است، امن و امان است، گرانی نیست، فرهنگ ما در اوج اعتلا است و اسامی مفسدان هر روز از جیب آقای احمدینژاد بیرون میآید و خوشبختانه دیگر فاسدی در کشور نداریم. در باب سیاست خارجی هم هیچ خطری ایران را تهدید نمیکند. آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند غلط میکنند که تهدیدی برای ایران باشند. اگر احیانا کسی در جایی مواجه با گرانی شد، بیاید و از بقالی همسایه آقای احمدینژاد خرید کند.
اعلمی با بیان این که این نوع تحلیل، سهلالوصولترین پاسخ به افکار عمومی و پوپولیستیترین نوع واکنش از سوی یک مسؤول است، گفت: من معتقدم که هر نوع مواجهه غیرصادقانه هر مسؤولی با مردم و کتمان واقعیتها از آنان، مصداق خیانت است.
اعلمی افزود:عنوان حکومت ما جمهوری اسلامی است و مردم که به ما رأی دادهاند، انتظار دارند که ما پا جای پای قدیسان صدر اسلام بگذاریم. پس نباید یک مسؤول مردم را اینگونه عوام پندارد که هرچه بگوند، همه قبول کنند.
نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با گفت: من به عنوان یک نماینده مردم میخواهم صادقانه بگویم، نه شرایط داخلی ما امروزه مطلوب است و نه شرایط خارجی.
اعلمی با ارائه تحلیلی از شرایط بینالمللی قبل از حمله آمریکا به عراق گفت: قبل از حمله آمریکا به عراق، کشورهای روسیه، چین، فرانسه و آلمان به شدت مخالف این حمله بودند، و حال این که امروز انگلیس، فرانسه پشت سر آمریکا قرار دارند و فرانسه از آمریکا تندروتر است و آلمان هم با برنامههای ایران مخالف است و روسیه و چین هم به دنبال منافع ملی خودشان هستند. بسیار عامیانه است که تصور شود روسیه و چین با این حجم عظیم مبادلات تجاری، پشت به آمریکا کنند و به حمایت از ما بپردازند.
اعلمی افزود:نباید مانند برخی از تحلیلهای عامیانه چنین پنداشت که آمریکا امروز در باتلاق افغانستان و عراق گیر کرده و توان جنگ دیگری را ندارد و آمریکا دست به حماقت دیگری نخواهد زد که نارضایتی ملت خود را افزایش دهد.
اعلمی با بیان این که در نظرسنجی انجام گرفته در شهریور سال 1385 حدود 45درصد در آمریکا و حدود 35درصد در اروپا در صورت شکست مذاکرات، خواهان حمله نظامی به ایران بودند. اعلمی با اشاره به سفر اخیر احمدینژاد به آمریکا گفت: به یمن و برکت حضور آقای احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا و معجزات و موضعگیریهای وی، بر اساس نظرسنجی مؤسسه زاگبی حدود 52درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا معتقد به حمله آمریکا به ایران برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای هستند. 53درصد هم معتقدند که بعد از انتخابات حمله به ایران صورت خواهد گرفت.
اعلمی افزود: من در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم تحلیل خودم را ارائه دادم و گفتم: شما فرض کنید ما حزب جمهوریخواه هستیم، الآن به هر دلیلی حزب جمهوریخواه در نزد افکار عمومی با شکست روبرو شده است. ضربالمثلی هست که میگوید: آب که از سرگذشت، چه یک وجب چه صد وجب. در رقابتهای حزبی شاهد بودهایم که مخصوصاً بعد از دوم خرداد سال 1376 احزاب سعی میکنند از یکدیگر مچگیری کنند، خصوصاً در کشور ما معمولاً روابط احزاب از نوع مچگیری است. در غرب هم به نوعی این مچگیریها وجود دارد. منتهی مچگیریها در غرب مقداری برحسب حساب و اعداد و ارقام است. الآن اینها به نوعی سعی میکنند افکار عمومی را به سمت خود جهت بدهند. حزب جمهوریخواه در حال حاضر شکست خورده و به دنبال برگ برنده میگردد تا شرایط کنونی را که هم به زیان آنهاست به نفع خودشان تغییر دهند. اگر آمریکا به ایران حمله کند، دو احتمال وجود دارد؛ یا با شکست روبرو خواهد شد، یعنی تثبیت وضع موجود، که حزب جمهوریخواه شکست خورده است، یا با پیروزی روبرو خواهد شد. فقط درصد پیروزی فرق میکند. شما فرض کنید فقط یک درصد احتمال اینکه در صورت حمله به ایران موفق شوند و بتوانند افکار عمومی آمریکا را به نفع خودشان تغییر جهت بدهند. اگر شما به جای یکی از سران حزب جمهوریخواه باشید کدام گزینه را انتخاب میکنید؟ گزینه تداوم شکست را یا گزینه یک درصدی که احتمال دارد شکست را به پیروزی تبدیل کند؟ [جمعیت: گزینه دوم را انتخاب میکنند.]حتماً گزینه دوم را انتخاب میکنند. پس به این خاطر است که من در یک جمعبندی به این نتیجه میرسم که نباید خیلی خوشبین بود و بگوییم آمریکا کاری نخواهد کرد. مخصوصاً که بوش ثابت کرده که در بسیاری از جاها با محاسبه تصمیمگیری نمیکند، درست مثل بسیاری از مسؤولان ما. به قول معروف میگویند: راه بیانداز، جا بیانداز. پس شرایط خارجی ما شرایط مطلوبی نیست.
اعلمی با بیان اینکه مشکل ایران و آمریکا را مشکل انرژی هستهای نیست، گفت: آمریکا با نظام ما مخالف است و تلاش دارد که ما را در جهان منزوی کند.
این نماینده مجلس هفتم با اشاره به اینکه من به هیچ وجه آمریکایی یا اسرائیلی نیستم و این حرفهایم حمایت از آنها نیست، گفت: متأسفانه در کشور ما به راحتی به افراد برچسبهای مختلف زده میشود.
اعلمی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری، گفت: ایشان فرمودند که اگر در مسألهای کوتاه بیاییم آنها هرگز دست از سر ما نمیکشند و نباید هیچ امتیازی به آنها بدهیم.
عضو کمیسیون سیاست خارجی و امنیتی مجلس با اشاره به مؤلفههای قدرت آمریکا در ابعاد مختلف نظامی و اقتصادی گفت: تنها مؤلفهای که ما را نسبت به آمریکا در موضع قویتر قرار داده، حمایت مردمی است که باید آن را حفظ کنیم. من هم رژیم اسرائیل را مشروع نمیدانم و آن را رژیمی غاصب میدانم، ولی باید بهگونهای رفتار کرد که در عرصه بینالمللی جایگاه نظام اسلامی حفظ شود و به خطر نیافتد. اینکه بگوییم رژیم اسرائیل باید از بین برود، این امر در صورتی ممکن است که اصل نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنیم و با سیاستهای غلط آن را به خطر نیاندازیم.
اعلمی سپس به تحلیل وضعیت داخلی کشور پرداخت و با انتقاد از تورم سرسامآور گفت: قدرت خرید مردم به شدت پایین آمده به طوری که من نماینده قدرت خرید یک مسکن را نه تنها ندارم، بلکه اگر ده دوره هم نماینده شوم و تمام حقوق خودم را هم جمع کنم و اصلاً هزینه نکنم میتوانم یک آپارتمان چند متری در تهران بخرم. [یکی از حضار: راهش را بلد نیستید. به بنگاه سر کوچه یکی از مقامات کشور مراجعه کنید!]
اعلمی با انتقاد از سیاستهای دولت، گفت: آقای احمدینژاد و دولت وی، کشور را از طریق آزمون و خطا اداره میکنند، گویی ما به 28 سال پیش برگشتهایم که عدهای از مسؤولان دلسوز و ارزشمند تازه از زندان آزاد شده، اسلحه را کنار گذاشته و با آرمانهای بلند میخواستند مدینه فاضله ذهنی و اتوپیای خودشان را در جامعه پیاده و حتی انقلاب را به کشورهای دیگر صادر کنند.»
اعلمی افزود: بگذریم از اینکه الآن در داخل مرزهای خودمان از تهاجم فرهنگی میترسیم و میخواهیم با پرتاب دیش ماهواره از پشتبام خانهها به خیابان یک حاشیه امنیت برای خودمان ایجاد کنیم!
اعلمی با انتقاد از تخریب حدود سه دهه از تاریخ انقلاب اسلامی توسط برخی از مسؤولان دولت نهم گفت: این دولت تصور میکند که همه کسانی که در طول این سه دهه در این مملکت کار کردهاند، همه خائن بوده و هستند و آسمان دهان باز کرده و دولت آقای احمدی نژاد را برای نجات این کشور به زمین فرستاده و به همین خاطر است که یکی از هواداران ایشان از آقای احمدینژاد به عنوان معجزه هزاره سوم یاد میکند و در نتیجه وقتی در جایی یک نور مرکبی به ایشان میخورد، فکر میکند که یک هاله نوری دور ایشان را گرفته است و بدتر از آن وقتی در دانشگاه کلمبیا سخنرانی میکند، طوری آن را گزارش میکند که گویی امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) مبصر آن برنامه بوده و جلسه را اداره کرده است! به هر حال، این دولت با عملکرد خودش بر دامنه نارضایتیهای مردم افزوده و علیرغم اینکه درآمد کشور در مقایسه با گذشته چند برابر شده است، ولی قدرت خرید مردم به شدت پایین آمده است. مردم از حیث معیشت به شدت در تنگنا هستند. بعضی از سیاستهای پوپولیستی روز به روز گسترش پیدا میکند و عمده وقتشان در سفرهای استانی میگذرد. من نماینده که یک مسؤول جزء در جمهوری اسلامی هستم با پنج ساعت خواب در شبانهروز برای ایفای وظیفه نمایندگی وقت کم میآورم و بعد این آقایان که مدعیاند دیگران 27 سال خوردهاند و چپاول کردهاند و اینها میخواهند کشور را درست کنند، چطور تمام وقتشان را در سفرهای استانی میگذرانند؟! بهخدا از این کارها چیزی در نمیآید و فقط تبلیغات زودرس است.
اعلمی با بیان اینکه نظام ما مرکب از سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه است، آن را به یک سهپایه که تساوی پایههای آن موجب ثبات آن میشود، تشبیه کرد و گفت: اگر یکی از پایههای این سهپایه کوتاه و یا دیگری بیش از اندازه خود بلند شود، نظام را دچار مشکل خواهد کرد. ثبات این نظام با دو شرط است؛ یکی اینکه هر سه پایه بر اساس مهندسی قانون اساسی از اقتدار لازم برخوردار باشد و هر سه پایه، اندازه خود را داشته باشند و هیچ کدام به بهانه تقویت دیگری کوتاه نشود. و دوم اینکه نیروی محرکه این نظام بر اساس اصل 6 و 56 قانون اساسی یعنی مردم همچنان با نشاط و انگیزه در صحنه حضور داشته باشند. در این صورت است که مؤلفه اقتدار ملی شکل میگیرد و ثبات نظام پابرجا میماند.
اعلمی با انتقاد از عملکرد برخی از نمایندگان مجلس گفت: متأسفانه امروز قوه مقننه به عنوان یکی از پایههای این سهپایه در اندازه خود ظاهر نمیشود و چندین متر کوتاهتر شده و مجلسی که باید در رأس امور باشد کاملاً در حاشیه قرار گرفته است. اگر این مجلس، در اندازه خود بود، باید برای آقای احمدینژاد رأی عدم کفایت صادر میکرد.
اعلمی افزود: طبق قانون اساسی اگر یک سوم نمایندگان، رئیسجمهوری را برای ادای توضیح به مجلس احضار کند، رئیسجمهوری موظف است که در مجلس حضور پیدا کند. ما سؤالی را از رئیسجمهوری مطرح کردیم که 16 محور داشت و همین دوستان مدعی اصولگرایی نتوانستند حتی به یکی از محورها خدشهای وارد کنند.» اعلمی در پاسخ به اینکه آیا شما قبلاً هم چنین انتقادهایی را میکردید گفت: «دوستانی که مرا میشناسند، میدانند که من حب و بغض سیاسی ندارم، در زمان خاتمی هم وقتی آقای خاتمی کابینهاش را معرفی کرد، تندترین نطق را علیه کابینه آقای خاتمی کردم. در آن موقع صداوسیمای آقای لاریجانی سه بار این نطق مرا پخش کرد، در حالی که الآن من در مجلس داد میزنم و بهترین موضعگیریها را میکنم، ولی صداوسیمای آقای ضرغامی حتی یک کلمه آن را پخش نمیکند!
اعلمی با بیان اینکه من علیرغم اینکه برای آقای خاتمی در 36 شهر سخنرانی کردم و ایشان را آدمی دلسوز، علاقهمند به کشور و منافع ملی و مهمتر از همه انسانی سالم و معتقد به آزادی سیاسی مصرح در قانون اساسی میدانم و هنوز هم به ایشان ارادت دارم، ولی هرگز او را پیغمبر نکردم و برخی سوسولبازیها مانند عطرگل یاس، مردی با عبای شکلاتی را هم بلد نیستم. من آن زمان، تندترین انتقادها را علیه دولت ایشان داشتم و وزیرنفت ایشان را عاصی کردم و بسیاری از وزرای او را به مجلس کشیدم.
اعلمی با تأکید بر جایگاه رفیع انتقاد در اندیشه اسلامی و آموزههای ائمه معصومین(ع) در این زمینه گفت: خاتمی که سهل است، حتی اگر امام حسین(ع) هم کابینه تشکیل دهد، بر اساس معیارهایی که دارم، چون قسم خوردهام که از حقوق ملت، قانون اساسی، منافع ملی و اسلام دفاع کنم، اگر این کابینه هم از معیارهای تدوین شده در قانون اساسی که مبتنی بر معیارهای اسلامی است، عدول کند، کابینه ی امام حسین را هم به مجلس می اورم وانتقاد میکنم. همان طور که در دولت علی(ع) هم افراد مانند زیاد بنابیه و دیگران مسؤولیت داشتند و علی(ع) باآنان برخورد کرد.
اعلمی افزود: بر اساس قانون اساسی، فقط مقام رهبری نظام جمهوری اسلامی است که میتواند در مواردی که به مصلحت کشور میداند با اعلام حکم حکومتی و بیان اینکه این امر به مصلحت کشور و منافع ملی است، خواستار امری شود و ما هم خود را ملزم به اطاعت میدانیم، ولی در غیر این مورد ما هیچکس را فوق انتقاد نمیدانیم.
اعلمی با تأکید بر اینکه من هیچگونه حب و بغض سیاسی ندارم گفت: من آرزو میکردم که ای کاش، آقای احمدینژاد میتوانست یک صدم آن مدینه فاضلهای را که در ذهن من بود تحقق بخشد، اما متأسفانه عملکرد ایشان بهگونهای نیست که قابل دفاع باشد، نه در سیاست خارجی و نه در سیاست داخلی. اما متأسفانه برخی نهادهایی که زمانی در مقابل مجلس ششم میایستادهاند الآن همگی دست به یکی شده و از دولت آقای احمدینژاد، هر کاری که میکند دفاع میکنند!» اعلمی افزود: «ایشان رسماً قوانین جمهوری اسلامی را زیر پا میگذارد و کسی نمیگوید بالای چشمت ابروست! من بهخاطر تخریب ارگ علیشاه تبریز بعد از خواندن روضههای فراوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایشان را به مجلس کشاندم و گفتم بر اساس قانون شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری مصوب سال 1382 شما عضو این شورا هستید و در آن هشت وزیر وجود دارد و رئیسجمهور هم رئیس آن است، آیا شما مسؤول هستید یا نه؟ آقای صفارهرندی، گفت: من مسؤول نیستم، آقای رئیسجمهوری شورای عالی میراث فرهنگی مصوب مجلس را منحل کرده است! به همین راحتی!
اعلمی با انتقاد از وعده و وعیدهای احمدینژاد در سفرهای استانی گفت: الآن آقای رئیسجمهوری به اردبیل رفته و قول افزایش بودجه این استان را داده است، ما خوشحال میشویم که بودجه استانها افزایش یابد، اما آقای احمدینژاد با کدام مجوز چنین قولهایی را به مردم میدهد؟! مگر نه اینکه بودجه باید در مجلس تصویب بشود؟ مجلس ما را از رأس امور به قعر امور پرتاب کردهاند. لذا میبینید که امروز وزیر آمورش و پرورش را استیضاح میکنند و دو روز قبل از اینکه وزیر به مجلس بیاید، در نظرسنجی بیش از 70درصد موافق با استیضاح هستند، یک روز بعد از آن وزیر به مجلس میآید و نتیجه نظرسنجی برمیگردد. امروز آقای نماینده امضا میکند، معاملهها شروع میشود و فردا امضا را پس میگیرد! بعد ما هر سال برای شهید مدرس سالگرد میگیریم و میگوییم که نماینده باید مثل مدرس باشد. حضرت عباسی آیا واقعاً بعضی تحمل میکنند کسی در مجلس مدرسوار عمل کند؟
اعلمی با بیان ویژگیهای مجلس مطلوب گفت: زمانی مجلس میتواند کارآمد باشد و موجب ثبات نظام شود که نمایندگان واقعی مردم و عصارههای فضایل ملت در مجلس اکثریت بیابند.
اعلمی با انتقاد از عملکرد برخی از احزاب کشور گفت: در عین اینکه من نظام حزبی را قبول دارم، ولی معتقدم که احزاب باید بر اساس برنامه یارگیری کنند و بعد قدرت را در دست گیرند و خودشان را مسؤول و ملزم بدانند که در برابر مردم کارنامه ارائه دهند و پاسخگو باشند، ولی اگر غیر از این باشد دیری نخواهد گذشت که احزاب بر اساس سرسپردگی نیرو میگیرند، هر که سرسپردهتر اصلاحطلبتر و یا اصولگراتر! احزاب باید شایستهترین، توانمندترین، متخصصترین و سالمترین افراد را عضوگیری و برای رقابتها به مردم معرفی کنند. اگر اینگونه باشد برای رقابت در مجلس امثال اعلمی ضعیف، بیسواد و ناتوان را معرفی نمیکنند، مردم هم به اعلمی رأی نمیدهند بلکه به برنامه رأی میدهند. اگر مجلسی بر اساس رقابتها و برنامههای حزبی تشکیل شود و نیروهای توانمند وارد مجلس شوند و برنامه خوب بنویسند و خوب هم اجرا شود در این صورت کشور نجات پیدا میکند. در این صورت دیگر اگر 350میلیارد تومان در شهرداری تهران جابهجا شد و مجلس خواست تحقیق و تفحص کند، نمیگویند اعلمی سیاسی برخورد میکند! 350میلیارد تومان در دوران شهرداری آقای احمدینژاد معلوم نیست کجا رفته است؟! من نمیگویم خدایی نکرده، سوءاستفاده کرده، ولی معلوم نیست که چه شده؟! به قول آقای چمران که سعی کردهاند عنوانی پیدا کنند، هزینههای فاقد سند!
اعلمی با اشاره به برخوردهایی که با برخی از شهرداران مناطق تهران بعد از دوم خرداد شد گفت: نمیخوام بگویم که آنها پیغمبر بودند ولی آنها را به جرم اینکه یک دستگاه کامپیوتر را به یکی از مراکز مذهبی داده بودند به زندان انداختند، ولی امروز 350 میلیارد تومان معلوم نیست کجا رفته و ما به عنوان نمایندگان مجلس خبر نداریم که میلیاردها دلار در صندوق ذخیره ارزی به کجا رفته است؟! اما اگر نظام پارلمانی مبتنی بر نظام حزبی باشد مو را از ماست بیرون میکشند.
اعلمی در پاسخ به این سؤال که به چه کسانی برای مجلس باید رأی داد، گفت: من میگویم به نیروهای اصلاحطلب رأی دهید. البته اصلاحطلبی با اصولگرایی واقعی منافات ندارد و بالعکس، مگر میشود کسی اصلاحطلب، ولی فاقد اصول باشد؟!» اعلمی با انتقاد از برخی از نمایندگان مجلس گفت: «الآن برخی را با عنوان اصولگرایی به مجلس آوردهاند که آهن را با تریلر قورت میداده است! نقطه مقابلش را هم در میان کسانی که ادعای اصلاحطلبی دارند، داریم. از این روست که من میگویم سعی کنید به افراد اصلاحطلب توانمند سالم و دارای فکر و برنامه رأی دهید.
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.
فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.
1- تلفن زنگ میزنه
2- بچه تان گریه میکنه
3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه
4- لباس ها را بیرون روی طناب پهن کرده اید و بارون میگیره
5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه
خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟
اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید.
فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.
او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.
او اتریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.
بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.
او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.
هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.
1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.
2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.
3- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.
4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.
5- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی هستش.
ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگیه
در مورد خلیج پارس (برگرفته از وبلاگ aria_7000.blogfa.com) : نامی است به جای مانده از کهنترین منابع، زیرا که از سدههای پیش از میلاد سر بر آوردهاست، و با پارس و فارس نام سرزمین ملت ایران _ گره خوردهاست. از یونانی این خلیج، «خلیج پارس»، مورد استفاده قرار میگرفته که از نخستین شاهنشاهی مهم این منطقه، شاهنشاهی پارس برگرفته شدهاست. در دهه ۱۹۶۰ میلادی و با اوج گرفتن یان عربیسم، برخی از کشورهای عربی خلیج فارس را با نام «خلیج عربی» یاد کردند. ایران، به نوبهٔ خود با تصویب دو قطعنامه در سازمان ملل متحد، نام خلیج پارس را رسماً وارد اسناد این سازمان کرد. قطعنامهٔ نخستین به شمارهٔ UNAD ۳۱۱/Qen در ۵ مارس ۱۹۷۱، و مورد دوم به شمارهٔ UNLA ۴۵٫۸.۲ در ۱۰ اوت ۱۹۸۴ تصویب شدند.
قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینهاست که عدهای معتقدند: «خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است.» ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسانهایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند دادهاند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتیهای او طول رودخانه سند را تا سواحل اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن ترعهای را داد و کشتیهایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبهای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شدهاست: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را دادهام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان دادهام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.» داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام «دریایی که از پارس میآید» نام بردهاست و این یکی از نخستین مدارک تاریخی است که درباره خلیج فارس موجود است.
v تنگه هرمز
این تنگه با 55 کیلومتر عرض و 182 متر عمق، ارتباط نزدیک به هزار کیلومتر راه آبی جنوبی کشور را به آبهای آزاد جهان از طریق دریای عمان امکان پذیر می سازد. بدین سبب از موقعیت سوق الجیشی خاص برخوردار است.
شاید شما توجه کردهاید که در نگارههای ترسیمشده از اشوزرتشت، این پیامبر بزرگ ایرانی عصایی 9(نه) بند دردست دارد. همچنین بر پایه سنت زرتشتیان هر فرزند بهدین هنگامیکه به سن تکلیف می رسد طی مراسمی ویژه که مراسم سدرهپوشی نامیده می شود در برابرموبد زوت و همه فامیل و آشنایان با آزادی کامل به اصول و فروع دین اشوزرتشت پیمان وفاداری می بندد، پوشش ساده و سفیدرنگ سدره نیز از 9(نه) تکه تشکیلشدهاست. این 9 بند یا نه تکه، بیانگر 9 اصل دین زرتشتی است که چکیده پیام های او را به ما می رساند که من سعی می کنم اکنون برای شما بهطور بسیار فشرده بیان کنم، آنگاه خواهید دید که چرا و چگونه، این پیام ها که پایه دین زرتشت شناختهشدهاست. هرگز قدیمی نمیشود و نهتنها برای انسانهای امروزی تازه و بکر و عملی و قابلپیادهکردناست، بلکه تا انسان وجود دارد، اگر هر کس، در هر زمانی این اصول را پایه باورهای خود قراردهد و به آنها پایبند باشد، هم می تواند فرد شایسته ای باشد و هم می تواند جامعه خود را به سوی کمال و رسایی راهنماباشد:
1-باور به یکتایی خدا: خدایی که اهورا(هستی بخش) و مزدا (دانای بزرگ) است و این دو صفت بزرگی ودانایی هم آهنگ و از هم جدا ناشدن است . خدایی که د رهمه جا ودر همه چیز درتجلی است. خدایی که هر چه را آفریده نیک و لازم و ملزوم یکدیگرآفریده و خلاصه خدایی که صفات کامل آن در نماز صدویک نام خدا شرح داده شده است: برهمه چیز آگاه، بر همه کارتوانا و بی نیاز و... .
2-باور به پیامبری اشوزرتشت: نخستین پیام آوری که پس از شک کردن به باورهای پیشینیان خود پس از ده سال در کوه اشیدرنه، از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیدهشد و از توحید و نبوت و معاد خبرداد و پیام خود را مانتره (برانگزینده اندیشه) نامید و از دین(دئنا) به مفهوم وجدان سخن به میانآورد. باورهایی که ابتدا به مردم خود ارایهنمود و آرام آرام دین او بخش بزرگی از این کره خاکی را در برگرفت و پیروان او مزده یسنان یا مزداپرستان و بعدها بهدین و زرتشتیان نامیدهشدند.
3-باور به روح و جهان واپسین(جهان مینوی): یعنی بهشت و گروسمان(خانه راستی) و دوزخ(خانه دروغ).
4-باور به اشا(راستی): اشوزرتشت اولین کسی است که به وجود هنجار هستی(اشا) پیبرد واز حاکم بودن قانون اشا در جهان هستی (گیتی و مینو) سخنگفت. و فرمود انسان می تواند با خردخویش به قوانین طبیعت (اشا) پیبرده و از آن استفاده و یا سوءاستفاده نماید. وانسان تنها زمانی می تواند خوشبخت زندگی کند که قوانین اشا را بهدرستی بشناسد و خود را با این قانون ابدی (اشا) همآهنگ و همراه سازد و.....
5- باور به گوهر آدمیوآدمیت: برپایه آموزشهای اشوزرتشت تمام انسانها از هرجنس ونژادومذهبی دارای وجدان(دئنا) و خرد بوده و از جسم، جان، روح و فروهرِ بسیار بالنده تری نسبت به دیگرموجودات برخوردار می باشد و قدرت تشخیص نیک از بد و ارزش گذاری را داشته وآزادی کامل در انتخاب راه را دارند و سرنوشت خود را میسازند و دارای حقوق برابر میباشند و در مجموع «من» دارند ومیتوانند «من» خویش را به هر صورتی که مایل باشند تغییر دهد و دارای بهترین منش«سپنته من» یا بدترین منش«انگره من» گردند و آموزش میدهد که وظیفه هر زرتشتی پیروی از «سپنته من» و مبارزه با تمام نیروهای اهریمنی یا«انگره من» است و... .
6- باوربه هفت پایه کمال: اشوزرتشت اهورامزدا را دارای شش فروزه: وهومن(منش نیک«یا اندیشه و گفتارو کردارنیک»)، اردیبهشت(راستی)، شهریور(تسلط برنفس)، سپندارمزد(دانش اندوزی و پویایی)، خرداد(رسایی خواهی و کمال جویی) و اَمرداد(بی مرگی و جاودانگی) میشناسد و میآموزاند که هر کس با تمرین و ممارست از این شش فروزه اهورایی به طور کامل برخوردارگردد، در پایه هفتم تکامل خویش به جز خدا نمیبیند و با او یکی میگردد. این باور دردوران های بعد به صورت هفت شهر عشق یا هفت خوان رستم و نمادهای گوناگون دیگر در فرهنگ و عرفان ایرانی باقی ماندهاست.
7- باور به نیکوکاری و دستگیری از نیازمندان: دین زرتشت دور نگهدارنده جنگ افزار و آشتی دهنده است. خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهمنماید. باور به اینکه هر کس در هر مقام مادی و معنوی می تواند و باید به دیگران یاری رساند. گذشت و فداکاری(خویتوَدس) و کمک به نیازمندان، در دین زرتشت به صورت وقف و گُهنبار و جشنخوانیها و بخشش (میزد) و غیره.... به گونه ای بسیار آبرومند برگزار میگردد.
8- باور به سپنتایی بودن (مقدس بودن) چهار آخشیج: آب و باد و خاک و آتش در دین زرتشت سپنتا است و زرتشتی وظیفه دارد محیط زیست را در حد توان پاک نگاهدارد.
9- باور به فرشکردبودن: بنابر آموزشهای گاتها، ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آبادانی میبرند و با تمام توان در پویایی اندیشه و گفتار و کردار و آبادانی جهان سهیم گردیده فرشکرد(تازه کننده جهان) باشند. هر بهدین باید کوشش کند با آوردن نور بر تاریکی و با دانش بر جهل پیروز گردد. مثبتنگری و یافتن روش های نوین در زندگی (فرشکرد) یکی از مهمترین پایه های اساسی دین زرتشتی است.