دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

باران نمیشود

 

این قطره های اشک ، باران نمی شود

زخمی که کهنه شد ، درمان نمی شود

آدم نشسته است ، حوا نیامده

مهتاب پشت ابر ،‌تابان نمی شود

حوا سرشته شد ، سیبی درون دست

دیگر نیاز به ،شیطان نمی شود!

فریاد می زنم : - حوا تو رو خدا

ممنوعه آمدی ، پنهان نمی شود

آدم اشاره کرد ، گندم نمی خوری ؟!

پس آسمان چرا ، گریان نمی شود؟

ما مثل این زمین ، از خاک خسته ایم

بی خاک و گل که روح ، انسان نمی شود

حوا ترانه ساخت ، از خاطرات سیب

اما شکنجه ها ، جبران نمی شود

این خاک پر گناه ، میراث گندم است

با این گلایه ها ، ویران نمی شود

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد