باهمه لحن خوش آوایی ام
دربه درکوچه تنهایی ام
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایش ما میشدی
ای نفست یارومددکارما
کی وکجاوعده دیدارما
هر که به دیدارتو نایل شود
یک شبه حلال مسائل شود
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را کاش می دیدم .
شانه بالا زدنت را
ــ بی قید ــ
و تکان دادن دستت که ،
ــ مهم نیست زیاد ــ
و تکان دادن سر را که ،
ــ عجیب !
عاقبت مُرد ؟
افسوس !
کاش که می دیدم
خدا می داند
روح الهی ستمکار نیست
خدا می داند که ما در این دنیای لبریز از
جهل و پریشانی قرار داده است و ما در رنج هستیم
او از کشمکش ها و تلاش های ما آگاه است
اما زمانی که انسان خود را گناهکار می پندارد
فقط بر ظلمت جهلش می افزاید
بهتر آن است که آدمی با تکیه بر مهر مادرانه الهی
به رفع خطاهای خود بپردازد
و پیوسته به یاد داشته باشد
که عشق و بخشایش پروردگار بی کران است.
ما زبالایم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما از اینجا و از اینجا می رویم کشتی نوحیم در طوفان بلا
لاجرم بی دست و بی پا می رویم
هم چون موج ا زخود برآریم سر باز هم در خود تماشا می رویم
آخر ما نیست در دور قمر لاجرم فوق ثریا می رویم