دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

سیاهی

 

شب سیاه . افکار سیاه. همه چیز سیاه.
 
چه ساده سیاه است زندگی. زندگی بر پایه نیستی استوار، چه بد....
 
چه ترس مزحکی:
 
پلیدی در ذهن غلبه کرده است. پلیدی حریف سرسختی است.
 
پلیدی را چه کسی آورد؟
 
پلیدی را چه کسی از میان می برد؟
 
پلیدی حاصل افکار سیاه با زندگی نیست؟
 
چاره بیداری ذهن است
 
اما حیف، گویی ذهن را خوابی ابدی در برگرفته
 
یا بیداری عشق، که نه او هم تسخیر شده
 
عشق را چه کسی کشت؟
 
آری
 
می دانم تقصیر من است. نباید عشق را می دیدم.
 
عشق دیدنی نیست، من هم عشق را ندیدم ولی پنداشتم که دیدم،
 
چه عقل سلیمی
 
همانند دیگران عمل کردم.
 
در پی ساختن جامی هستم که عشق را نوش کند.
 
مثل شراب، عشق را گرمای وجود کند و رندی را زلال سازد
 
آنوقت شاید بتوان گفت: چه شراب رندی
 
از سیاهی تا سپیدی را سفر باید کرد...............
 
ممنون از اشعارت
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد