دیدم زیر بارون داره گریه می کنه ازش پرسیدم چرا گریه می کنی
گفت وقتی بارون میاد دلم می گیره
علتش پرسیدم با دلی شکسته گفت
وقتی بارون میاد اسمون سیاه می شه
سیاهی رنگه تاریکیه من از تاریکی می ترسم
با نیشخند گفتم مگه تاریکی ترس داره
یهو زد زیره گریه و با بغض گفت تاریکی ترس داره
چون تو تاریکی هیچ کس نمی بینی
وقتی کسی رو نبینی فکر می کنی تنها یی تنهایی ترس داره
یه کم به حرفاش فکر کردم اون راست می گفت
.....