دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

کاش میشد...

می شود با تو چه آسان حرف زد
زیر احساس درختان حرف زد
بی ریا، بی پرده پیشت گریه کرد
با تو با چشمان گریان حرف زد
از غم یک شمعدانی که غریب
مانده در اندوه گلدان حرف زد
با تو که خوبی از این پس خوب نیست
بیش از این در پرده پنهان حرف زد
باور بارانی چشم منی
با تو باید زیر باران حرف زد

 

گل...

گل خزان ندیده
 
بهار نو رسیده
کنون که می روی به گلزار
خدا تو را نگهدار
بود طنین و آوایت
کنون به گوشم ای یار
پیام من تو بشنو
خدا تو را نگهدار
دو چشم من به ره باشد
در آرزوی دیدار
مسافر عزیزم
تو هم به یاد من باش
جدایی و فراموشی
نبینم از تو ای یار

نظرات 1 + ارسال نظر
یاس شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 19:10 http://yasivaostad.blogsky.com

کاش می شد ...
حالا که نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد