باید از عشق تو مردن چه بیایی چه نیایی!
مردن
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هر چه جان کند تنم ، عمر حسابش کردند
گم شده
دیروز تمام خاطرات با تو بودنم را دور ریختم ...
و امروز هر چه می گردم خودم را پیدا نمی کنم !!!!
الهی ...
...الهی آنکس که در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت
الهی تنهاترین تنهاکسش در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش گذارد...
چو بیایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
جه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
چو بیایی کشدم وصل چو نیایی کشدم هجر
باید از عشق تو مردن چه بیایی چه نیایی
گلبرگ مغرور
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با خفت و خاری پی شبنم نمیگردم