دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

گاهی وقت ها

 

گاهی آنقدر عاشقانه برایم ترانه می خوانی که گویی عاشق تر از تو

 نبوده و نیست

گاهی آنقدر بی تفاوت به شعرهایم گوش می دهی که گویی قلبی در سینه ات

نبوده و نیست

گاهی آنقدر مهربانی که حتی برای کبوترها هم دانه می ریزی

گاهی آنقدر نامهربانی که برای گنجشکان زیر باران مانده هم 

غمگین نمی شوی

گاهی آنقدر خندانی که من ،دفتر و قلمم را سحر میکنی

گاهی آنقدر درهمی که نه من ،نه دفترمم و نه قلمم هیچکدام خندانت نمی کنیم

گاهی آنقدر دلتنگم می شوی که آسمان پر از ابر میشود

گاهی آنقدر بی رحمی که باران سیل آسای آسمان را نمی بینی

گاهی آنقدر دوستم داری که از خود بیخود می شوم

گاهی آنقدر بی احساس دوستم داری که التماس دو چشمم را نمی بینی

گاهی آنقدر به من نزدیکی که در هم گم می شویم

گاهی آنقدر از من دوری که خودت را هم  نمی بینی

گاهی شمعدانی ها برایم میخندند و گاهی می گریند

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 21:45 http://rue.blogsky.com

افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم

دلت شاد

سلام
خوبی

بد برداشت نکنی ولی
من همیشه به این که همه حرفاتا می تونی با شعر بگی حسادت می کنم

ستاره سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 22:22 http://www.mah-setare.blogsky.com

سلام
خوبی؟
از این شعر خوشت اومده؟ اگه اومده،خوشحالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد