به یادت اشک میریزم،اما تو برنمیگردی
ندونستی که می خوامت، ندونستی و بد کردی
بگو آهسته در گوشم چرا کردی فراموشم
همیشه از غم چشمت تو گویی زهر می نوشم
تو خود ای کاش میدیدی که از چشم تو مدهوشم
بگو آهسته ای عاشق،چرا کردی فراموشم
در یاری به قلبت زدم
کیستی؟ تو پرسیدی
منم ، من
در نمی گشایم تو پاسخ دادی
آخر چرا ای مهربان!؟!!!
برو، دور شو، در چنین جایی نیست جای تو تو پاسخ دادی
رفتم سرگشته و حیران
دور شدم ، فرسنگها، تنهای تنها با آتش عشق و فراق
آری دانستم ،دانستم چرا نبود جای من آنجا
بازگشتم بسویت با هزاران امید
حلقه زدم بر قلبت با هراس و ترس
کیستی ؟؟ تو پرسیدی
تویی ،ای عاشق ترین
بیا اینجاست جای تو، من شدی تو تو پاسخ دادی
جا تنگ بود ،آری اینجا نبود جای دو من
نگاهم کردی
خون شده چشمانت چرا؟؟؟ تو پرسیدی
نه از بی خوابی شبهاست، خاری در آن فرو رفته
شکسته شدنم حس شد ، از نگاهت فهمیدم