دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

روز معلم

به نام آموزگار اندیشه

اردیبهشت که آغاز می شود پنجره خاطرات کودکیم را باز می کنم که پر است از خاطرات رنگارنگ ولی سوالی همیشه در کنار این خاطرات ذهنم را مشغول می کند

چه کسی تو را تا کنار این پنجره رسانده است ؟

جوابی نا خود آگاه لبخندی از روی شوق بر روی لبهایم می آورد : مردی با یک کت قهوه ای ، شلوار مشکی ای که گرد سفید رنگ گچ روی آن پوشانده ، پشت یک میز فلزی و به دنبال آن چندین مرد دیگر را به خاطر می آورم که برایم حتی خاطرشان قابل احترام است

به خاطر همین احترام است که قلمم را بر می دارم تا از کسانی بنویسم که قلم بر داشتن را به من آموختند ، امید وارم که قلمم یارای گفتن این همه بزرگی را داشته باشد .

1 2 3 – بابا آب داد این جمله شروع دفتر مشق هر کسی است و احتمالا چند روز بعد خط قرمز بزرگی روح پاک بچه ی کوچکی را آزرده می کند بچه ای که نمی داند با این خط قرمز نه راه درست نوشتن را بلکه راه درست زندگی کردن را می آموزد از کسی که آرزوی قلبی اش هنگامی که با ترکه ی چوب گیلاسی دستش را از کج روی دور می کرد و از پیچ و خم انشا ی علم و ثروت بیرون می کشید چیزی به جز قبول کردن او در امتحان زندگی نبود ولی امروز همه بر آن آزردگی خاطر لبخند کوچکی زده و بوسه هابر دستهای گچی آن آموزگاران می زنند آموزگارانی که شاید امروز نباشند شاید نیستند تا ببینند که شاگردانشان بر قله های بلند علم و معرفت ایستاده اند.

امروز را با نام یکی از همان آموزگاران نام نهاده اند

آری همان معلمی را می گویم که در تمام زندگی خویش چیزی جز آموزش دادن را ندانست و به حق به خوبی توانست نمونه ی کامل یک استاد باشد .

امروز را با نام استاد شهید آیت ا… مرتضی مطهری نامگذاری کرده اند چون حتی با خون خویش سر فصل بزرگ شهادت را گشود حال تو ای راهنمای همیشگی بشریت ، تو یی که فرشتگان آسمان هر شب خستگی ات را با مرهم های خدایی درمان می کنند و تو هر روز صبح با انرژی وصف نا پذیری پشت سکان تاریخ می نشینی و آن را رقم میزنی ای پروردگار ریشه های رسیده به آب ، هر جای جهان که باشی کلید دروازه های دانا یی عالم در دستان توست و خدا خواهد خواست تا همه ذره های گیتی برای تو دست به دعا بردارند و زمان که گذشته ا ست به ادای دین تو در کسوتی که به آن در آمده ای گواهی خواهد کرد و همه میز ها و نیمکت های فرسوده و سقفها ی ترک بر داشته کلاسهایت به جاری عاشقانه ی ایمان تو سوگند خواهند خورد .

بی گمان صدای تو نشان جاده هایی به خدا می رسند را از دیرگاه به یاد دارد .

حال این بچه ها پر گشوده اند برای عزم راسخ تر.

اکنون دستهای شما اساتید باید راهگشای این جاده ی پر فراز و نشیب باشد

هدیه ای ازامیر۰

نظرات 2 + ارسال نظر
بازاریاب سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 17:56 http://www.adinehbook.com

بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!

سعید سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 18:27 http://shalamche.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری بهم سر بزن.
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد