دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

می روی . . .

می روی دل را میان شهر غم جا می گذاری


چشم من را با هجوم گریه تنها می گذاری

 
می روی،می دانم امید محال دارم،اما

 
روزنی هر چند کوچک،رو به من وا می گذاری


می روی و می زند پرپر دل ناماندگارم


نازنین من چرا روی دلم پا می گذاری

 
من بدون موج زلفت،دل به دریا می سپارم


بی پناه شانه هایم،سر به صحرا می گذاری


می روی اما تو را جان پرستوهای عاشق

 
راست گو:از پیش من،دل می بری یا می گذاری؟

 

RSS چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟

 


تا بحال احتمالا زیاد پیش اومده براتون که وارد یه سایت یا وبلاگی بشین و توی یکی از منوهای اون که معمولا به اسم Syndicate نام گذاری شده با آیکن های یا روبرو شده باشید و احیانا روش کلیک کردین و با یه صفحه‌ی ظاهرا نا آشنا مثل این مواجه شدین!

قبل از توضیح دادن RSS درباره نسخه های مختلف آن صحبت مختصری می کنم. RSS درنسخه های 0.90 و 0.91 (ساخت شرکت نت اسکیپ) , 1.0 ,0.9X و سرانجام نسخه 2.0موجود است . نحوه خواندن آنها تقریبا شبیه به هم می باشد.

اما RSS چیست ؟

RSS یک فرمت از XML می باشد ، که براحتی می توان از طریق آن به محتویات وب سایت های دیگر به صورت روزانه دسترسی داشته باشید و در وب سایت خود از آن استفاده کنید.

RSS در واقع نوعی از اسناد XML و مخفف کلمات Rich Site Summary (خلاصه غنی شده سایت)یا به قول دیگه‌ای Really Simple Syndication هستش که برای به اشتراک گذاشتن یا استفاده از عناوین خبرهای جدید یا Headlines یک سایت در سایتهای دیگه طراحی شده. اولین بار شرکت Netscape در سال ۱۹۹۷ از RSS برای کم کردن ترافیک سایت خودش و نشان دادن خلاصه خبرهای جدید سایت در خبرگزاری‌هایی مثل BBC ،CNET و … استفاده کرد.
به عبارتی دیگر RSS یک فرمت متنی از نوع XML است.فایلهای RSS لیستی از آیتم های مختلف را در خود دارند. هر آیتم شامل یک عنوان , توضیحات مختصری در رابطه با آن و لینکی که شما را به منبع آن موضوع که یک صفحه وب است می برد می باشد. البته اطلاعات دیگر ی مانند نام سازنده فایل , تاریخ ساخت و چند مورد دیگر نیز در هر آیتم مشاهده می شود. موضوعات هر آیتم می تواند در باره یک خبر , یا یک پست در وبلاگی خاص و موارد بسیار دیگری باشد.البته توضیحات مربوط به موضوع خاص معمولا به صورت مختصر و کوتاه در فایل می آیند.
به وبسایتهایی که نسخه RSS دارند در اصطلاح SYNDICATED گفته می شود. پسوند فایلهای RSS یکسان نبوده و به صورتهای XML, .RDF, .RSS. وبسیاری پسوند های دیگر دیده می شوند. علاوه برRSS سیستم های دیگر مانند Atom هم وجود دارند که البته هنوز مانند RSS فراگیر نشده اند.

گرامر RSS چیزی شبیه یک سند XML هست که از دو قسمت تشکیل شده. اولین قسمت، اطلاعات یا تگهای ایستایی (Static) هستن که بسته به نوع داده هایی که قراره به اشتراک گذاشته بشن فرق می کنه و قسمت بعدی داده های پویا (Dynamic) و یا همون مطالب جدید ما هستن که بین این تگهای ایستا قرار می گیرن.
روی مثال پایین این دوقسمت رو توضیح می دم:

-



-

گناه بی اراده

     

 

می شه   خدا  رو حس کرد تو لحظه های ساده

 

تو اضطراب عشقو  گناه بی اراده

 

بی عشق عمر آدم ، بی اعتقاد می ره

 

هفتاد سال عبادت یک شب به باد می ره...

 

وقتی که عشق آخر ،تصمیمشو بگیره

 

کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره

 

ترسیده بودم از عشق، عاشقترم از همیشه

 

هر چی محال میشد ،با عشق داره میشه

 

انگار داره میشه

 

... عاشق نباشه آدم ، حتی خدا غریبه اس

 

از لحظه های هوا ، هوا می مونه و بس...

 

نترس اگه دل تو از خواب کهنه پاشه

 

شاید خدا قصه تو از نو نوشته باشه

عکس

شبهای بلند بی عبادت چه کنم؟ تن من به گناه کرده عادت چه کنم؟ یاران همه گویند خدا می بخشد گیرم که بخشید ز خجالت چه کنم؟

 سیاهی  رنگیست

   سیاهی رازیست

   من سیاهی را می پرستم

   درآن سیاهی چه رازیست

   نمی دانم

   من روشنی ها را

   در سیاهی چشم هایم می بینم

   نور را در سیاهی آسمان می شود جست

   خواب های طلایی

   در سیاهی چشم هایم نهفته

   آرامش عجیب ترین رازهای خلقت

   در سیاهیست

   ستاره ها وماه در سیاهی آسمان

   آشکارا دیده می شوند

   ریزش باران درسیاهی ابرهاست

   روشنی های پیروزی

   درسیاهی شکست گشته پنهان

   تسلی روان پاک

   در سیاهی شب رفتن گم شده

   کسی چه می داند

   سیاهی مزارآرامشی نباشد

   برای خفتگان اندرونش؟

 

عید شد ... شعبان به نیمه رسید ...

مدتی ننوشتند،

مرا،

عید شد ... شعبان به نیمه رسید ...

حوصله‌ی سکوتم سر رفت،

نسیم وزید،

من به باغ مینو رسیدم ...

 

انگار ... سکوت دیگری شد ...

 

حادثه شد آمدن موعود،

موعد ...

معاد ...

و هر مشتق دیگری از این ریشه‌ی دل لرزان ...

 

ترنم واژه،

پس از واژه،

کنار همیشه ...

 

من مثل گذشته شدم،

گذشته مثل امروز،

فردا ...

 

لغت دارم تا دلت بخواهد،

که بنویسی مرا،

که بنویسند ترا ...

 

تکرار نکن که تکراری بشود ...

همین کلمات را با صداها ... با نواهای مختلف سر کن ...

 

نه شعر می‌خواهد،

نه موسیقی ...

هدایت می‌شود همه‌ی پروانه به سمت همه‌ی کاشانه ...

 

تاریک و روشن ...

من و معدن آرزوها ...

 

این همه که می‌گویم نه به خود است نه به خدا،

و خدا ...

کلمات است برای خودش ...

صفحات است برای خودم ...

 

جایی نرو،

همین جا کنارت بنشین،

بگذار تمام ضمایر اشتباه باشیم،

باشد تا تو برویم ...

 

اصلا دلم می‌خواهد قاعده‌ی این بازی را بر هم بزنمند،

لغت برود آخر فعل و واژه‌ی فاعل پس از نهاد باشد گزاره،

اصلا رنگ بدهم به خاکستری‌ها ... خاکستری بدهم به آبی مغزپسته‌ای ...

 

دلم می‌خواهد با بی‌نظمی دست‌هایم که می‌نویسند،

دلت را بترکاننیمند...

 

دلم خنک شد،

خیالم راحت شد که هنوز من سلطان این شهرم،

با همه‌ی مردمان لغتینش...

 

شعر نیاز نیست به خدا ...

دیشبت ماه تمام بود،

تمام کرد عاشق ...

 

تمام نمی‌شود عشق ....

 

متن‌هایی داشته‌ام اینجا،

طولانی‌تر از هر بحر طویلی،

از هر شکل شکیلی ...

 

تو برای من و آرزوهایم در قضاوت‌خانه‌ی محبت وکیلی...

بس که تو در شراکت عشق اصیلی...

 

عاشق توام...

 

کوچه‌ی اول سمت راست...

 

باران می‌زند روی صورت پرنده،

یکی دور یکی نزدیک،

یکی تشنه یکی عطش،

عشق یعنی وقتی رسیدی نرسیدی،

یعنی شتر دیدی ندیدی،

یعنی وقتی سینه‌ات را از هوس بوی یوسف به لحظه‌ای بریدی،...

 

نه وصل ممکن نیست،

دست کافی نیست،

سر قابل نیست،

حادثه بزرگتر از این حرف‌هاست،

مثل عاشوراست ...

مثل تولد منجی‌است ...

عشق است،

بازی نیست ...

باختن است ...

 

برو،

برو و گوشه‌ای پیدا کن،

برو و چشمه‌ای پیدا کن ...

 

برو و عاشق باش...

 

 

تقدیم نمی‌شود به صاحب زمان،

من کوچک‌ترم برای چنینی،

او خودش نظر می‌کند،

به آن‌ها که نمازهایش را به سمت ماه شب چهاردهش می‌خوانند...

 

روز خوبی است... از طلب غافل نشوی ...