دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

پاسخ

 

چه می کنی؟چه می کنی ؟

درین پلید دخمه ها ،

سیاهها ،کبود ها ،

بخارها ودودها ؟

ببین چه تیشه میزنی

به ریشهءجوانیت،به عمر و زندگانیت.

به هستیت ،جوانیت.

تبه شدی و مردنی ،به گورکن سپردنی ،

چه میکنی ؟چه میکنی ؟"

چه میکنم ؟بیا ببین

که چون یلان تهمتن ،

چه سان نبرد مکنم .

اجاق این شراره را

که سوزد و گدازدم ،چو آتش وجود خود ،

خموش و سرد میکنم .

که بود و کیست دشمنم ؟

یگانه دشمن جهان .

هم آشکارو هم نهان.

همان روان بی امان،

زمان،زمان،زمان،زمان.

سپاه بیکران او :

دقیقه ها ولحظه ها ،

غروب وبامداد ها ،

گذشته ها یادها.

رفیقها وخویشها .

خراشها وریشها،

سراب نوش و نیشها،

فریب شایدو اگر ،

چو کاشهای کیشها.

بسا خسا بجای گل

،بسا پسا چو پیشها .

دروغهای دستها ،

چولافهای مستها .

به چشمها غبارها،

به کارها شکستها .

نویدها ،درودها .

نبودها وبودها.

سپاه پهلوان من ،

به دخمه ها دامها :

پیاله ها وجامها ،

نگاهها،سکوتها ،

جویدن بروتها.

شرابها ودودها،

سیاهها کبودها.

بیا ببین،بیا ببین،

چه سان نبرد می کنم

شکفته ها ی سبز را

چگونه زرد میکنم."

 

مگو بر سر آنم...

تنهایم....

مگو که مگو....

چکنم اگر تنهاییم را فریاد نزم؟چه کنم اگر از تنهاییم ننالم...

نمی دانم چه کنم....

بیخبرم...

از "بی خبری" بی خبرم....

مدهوش نیم،بی هوش نیم ، از بی دلی  بی خبرم...

از بی خبری دلتنگم....

مگو که اشک مریز که نتوانم ...

در تنهایی باید گریست .....باید خواست ...

اما "طلب "خواسته رویایی است ...

دلم زبانه میکشد اما افسوس که به هیچ نسیمی خموش می گردد ....

راستی بدون هیچ ریایی تو که می خوانی با خود اندیشیده ای که چقدر تنهایی ؟یا تو هم دل خوش داری به هیچ؟؟؟؟

هنوز در منجلاب تنهایی دست وپا می زنم ...

هنوز غرق در ماتمم ...هنوز نفرین روزگار را بر سر خود حس می کنم ...

هنوز هنوز دست در دست شیطان این "عدوی بزرگ " دارم...

هنوز هم مرا یارای مقابله با عدو نیست...

فاصله ام از او هر روز بیشتر میشود ...

گر چه از "حبل الورید"نزدیکتر است اما مشکل اینجاست که فاصله قلبم با رگ گردن بسیار زیاد شده...

دیگر از رایحه گلستان محبوب شب بویی استشمام نمیکنم

دیگر عطر گل نرگس را نمیفهمم

دیگر از سحر سحر چیزی به یاد ندارم

 

چه کنم؟؟؟

چه کنم که دستم از تمام خوبی ها کوتاه است...

چه کنم که نفوذ نا امیدی را در رگ وپی ام به وضوح مشاهده می کنم و کاری از من ساخته نیست.

چه کنم که ناتوانم...

تلاش میکنم ،اما کوچکترین حرکتی نمی کنم ...

شاید با بتوان گفت: اندکی صبر ...

شاید بتوان گفت: لحظه دیدار نزدیک است ...

شاید بتوان گفت که دائما یکسان نباشد حال دوران ...

اما دیگر رمقی ندارم

منتظرم تا اندک پرتوی مرا بسوی خود بکشاند .....

منتظرم تا جرقه امید باز هم حرکتی را سبب شود ...

منتظرم و سعی میکنم ...

برسر آنم که گر زدست بر آید    دست به کاری زنم که غصه سر آید

 

ღღღ

 

  "پنج وارونه چه معنا دارد؟"

خواهرکوچکم از من پرسید.

من به او خندیدم.

کمی آزرده وحیرت زده گفت: "روی دیوار و درختان دیدم!"

باز هم خندیدم.

گفت: دیروز خودم دیدم ، مهران پسر همسایه ، پنج وارونه به مریم می داد !!

بغلش کردم و با خود گفتم "بعدها وقتی ، رشد بی وقفه ی درد ، سقف کوتاه دلت را خم کرد ، بی گمان می فهمی ، پنج وارونه چه معنا دارد."

 

دلم گرفت...

 

دلم گرفت ای هم نفس  ... پرم شکست تو این قفس
تو این غبار تو این سکوت ... چه بی صدا نفس نفس
از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم
تو این شب گریه می تونی ... پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد هم خونه ... چی میشه عاشقم باشی
دوباره من . دوباره تو . دوباره عشق . دوباره ما
دو هم نفس . دو هم زبون . دو هم سفر. دو هم صدا
تو ای پایان تنهایی ... پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز ... بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات ... چشمم روشنترین باشه
می خوام آیینه ی خونه ... با چشمات هم نشین باشه

 

افتخار

 

18 دلیل برای افتخار کردن آقایان:

1-همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود.

2-مدت زمان مکالمه تلفنی شما حداکثر 30ثانیه است.

3-برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.

4-درب تمام شیشه های مربا وترشی را خودتان باز می کنید.

5-دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.

6-جنسیت شما در موقع مصاحبه استخدام مطرح نیست.

7-لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده راهمه جا به دنبالتان بکشید.

8-ظرف مدت 10 دقیقه می توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.

9-همکارانتان نمی توانند اشک شما را در بیاورند.

10-اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی گیرد.

11-رنگ اجزا صورت شما در هر صورت طبیعی است.

12-با یک دسته گل می توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.

13-وقتی مهمان به خانه شما می آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.

14-بدون هدیه می توانید به دیدن اقوام و دوستانتان بروید.

15-می توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.

16-حداقل بیست راه برای باز کردن در هر بطری نوشابه داخلی یا خارجی بلد هستید.

17-ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.

18-...وبالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد.

28 دلیل برای افتخار کردن خانم ها:

1-نام هر گل زیبا در طبیعت است را روی شما می گذارند.

2-هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایراد نمی گیرد.

3-تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند.

4-مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید.

5-به راحتی وبا اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید.

6-عمرتان بسیار طولانی است.

7-آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی آورید.

8-همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید.

9-هر گز در حمام خود را گربه شور نمی کنید.

10-بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم آبی و قرمز یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید.

11-ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد.

12-عشق و هنر ابداع شماست.

13-همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید.

14-از سن 9 سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می رسید و حالا حالاها باید بدوند تا به پای شما برسند!

15-بهشت زیر پای شماست.

16-اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سر کردن یک روسری قضیه حل است.

17-همیشه در کیفتان آینه دارید.

18-همیشه تمیز و نظیف و خوشبو هستید.

19-به وزنتان اهمیت می دهید و شکمتان جلوتر از خودتان وارد اتاق نمی شود.

20-همیشه مقداری پول برای روز مبادا دارید که جز خودتان هیچ کس از جای آن خبر ندارد.

21-مجبور نیستید از این خانه به آن خانه بروید و خاستگاری کنید، مثل خانم ها در خانه می نشینید تا دیگران با کلی منت و خواهش و التماس و گل و هدیه!!! از شما اجازه حضور بگیرند.

22-می توانید موهایتان را بلند یا کوتاه کنید و هر نوع لباسی که دوست دارید بپوشید و هر نوع کفشی را بپسندید و به پا کنید از اسپرت تا پاشنه سه سانتی و بالاتر.

23-مجبور نیستید بارهای سنگین را جا به جا کنید یا تن به مشاغل سخت و پایین بدهید چرا که شما یک خانم هستید!

24-حق تقدم با شماست.

25-مرد از دامن شما به معراج می رود.

26-هر گز از فرط خشم نعره نمی کشید و از فرط حسادت کبود نشده و خون راه نمی اندازید.(این یکیشو دیگه قبول ندارم)

27-نیم بیشتر صندلی های دانشگاهها را شما تصاحب کرده اید.

28-ضعیف کش نیستید و دق و دلی رئیس اداره تان را در خانه خالی نمی کنید.