-
به تو می اندیشم
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 02:27
می دانی اگر دوست داشتن تو کار اشتباهی است پس قلبم به من اجازه نمی دهد کار درستی انجام دهم چرا که در تو غرق شده ام و هرگز بدون تو در کنارم نجات نخواهم یافت من همه وجودم را نثار میکنم تا تنها یک بار دیگر در کنارتو باشم تمامی زندگی ام را به خطر می اندازم تا تو را یک بار دیگر در کنارم حس کنم چرا که قادر نیستم تنها با...
-
خلقت زن
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 02:16
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود شش روز می گذشت فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمائید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار او را دیده اید ؟ او باید کاملا قابل شستشو باشد اما پلاستیکی نباشد. باید دویست قطعه متحرک داشته باشد که همگی قابل جایگزینی باشند باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر...
-
حکمت
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 16:07
افلاطون: هر چیز را که نگهبان بیشتر بود استوارتر گردد مگر راز که نگهدار آن هر چند زیاد باشد آشکارتر گردد. مادام داستال: باید مواظب سه چیز باشیم؛ ۱.وقتی تنها هستیم مواظب افکار خود. ۲.وقتی با خانواده هستیم مواظب اخلاق خود. ۳.وقتی در جامعه می باشیم مواظب زبان خود. سرنوشت مراقب افکارت باش که گفتارت می شود . مراقب گفتارت...
-
عشق
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 16:04
نوشتم بر تن سرخ شقایق من و عشق و من و عشق و من و عشق عشق بانی مناجات من است عشق همه ذرات من است عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق بدون عشق میل خوندنم نیست بدون عشق شور موندنم نیست اگر در بارگاه دل نشینم درون هر جونه عشق بینم عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق رندی را گفتند . درد بی درمان چیست گفت . غم عشق پرسیدند . غم عشق...
-
ضرورت عشق
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 15:54
چرا نیاز شما به دیگران بیشتر از نیاز شما به غذاست؟ استراتژی عمل. جزئیات این که چرا عشق برای جلوگیری از افسردگی ضروری است. ارتباط با جامعه، شما را به ارتباط متقابل با مردم نزدیک می کند. امید و اعتماد. به همان اندازه که جسم و روح شما به اکسیژن نیاز دارد به عشق نیز نیازمند است. عشق معامله کردنی نیست. هرچه شما ارتباط...
-
آی عشق آی عشق
شنبه 30 دیماه سال 1385 16:59
همه لرزش دست و دلم از ان بود که عشق پناهی گردد پروازی نه گریز گاهی گردد آی عشق آی عشق چهره ی ابی ات پیدا نیست و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق آی عشق چهره ی سرخت پیدا نیست شاملو
-
آرزو
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 21:15
هرگز ارزو نکرده ام یک ستاره در سراب اسمان شوم یا چو روح بر گزیدگان هم نشین خامش فرشتگان شوم هرگز از زمین جدا نبوده ام با ستاره اشنا نبوده ام روی خاک ایستاده ام با تنم که مثل ساقه گیاه باد و افتاب و اب را میمکد که زندگی کند بارور ز میل بارور زدرد روی خاک ایستاده ام تا ستاره ها ستایشم کنند تا نسیم ها نوازشم کنند
-
خیلی سخته....
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 20:19
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری صبح بلند شی ببینی که دیگه دوستش نداری خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی بی وفا شه اونی که جونتو واسش گذاشتی خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه هوساش وقتی تموم شد بره و پیشت نمونه خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه تازه فردای همون روز از دوست عاشقش با خبر شه خیلی سخته...
-
تماشا کن
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 20:12
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی است مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
-
رهگذار عمر
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 20:09
رهگذار عمر سیری در دیاری روشن و تاریک رهگذار عمر راهی بر فضایی دور یا نزدیک کس نمیداند کدامین روز می آید کس نمیداند کدامین روز میمیرد چیست این افسانه هستی خدایا چیست پس چرا آگاهی از این قصه مارا نیست روزی انسان برده عشق و محبت بود جز ره مهر و وفا راهی نمی پیمود
-
راه سخت عشق
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 19:50
کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
-
کلبه ی عشق
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 19:48
کلبه ی می سازم پشت تنهای شب زیر این سقف کبود که به زیبای پرواز کبوتر باشد چهار چوبش از عشق ُ سقفش از عطر بهار ُ رنگ دیوار اتاقش از آب پنجره ی از نور ُ پرده اش از گل یاس عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سر شار کنم چراغ تنهای من نور چشمان توست کاش در سبد احساس من شاخه ای از مریم بود...
-
تو دریایی و من
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 21:29
تو دریایی و من موجی اسیرم که می خواهم در آغوشت بمیرم بیا دریای من آغوش بر کش نمی خواهم جدا از تو بمیرم نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم... چون دنیا یه روز تموم میشه... نمیخوام بگم که مثل گلی... چون گل هم یه روز پژمرده میشه... نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس... چون شب هم بالاخره تموم میشه......
-
دل
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 21:24
در دل چراغ صوت تو روشن است! طنین دعوت صدای تو با زنگ مشکین صدف پیام دار تو هر روز می خواند مرا با جان، بر جانی پر تلاطم و انتظار. گفتند با نگاه، به درونش توان کشی تا تماشا کند طوفان بزرگ بر پا شده ز عشق. لیک در فراق، بی نگاه چگونه به دعوت بخوانمش تا بر خان بی رنگ و پیرایه ام صدر نشین بی گمانه ی بانشان باشد.
-
هفت پند
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 20:28
ماهاتما گاندی میگوید: هفت چیز انسان را از پای در می آورد و هلاک میسازد: 1-سیاست بدون شرف 2- لذت بدون وجدان 3- پول بدون کار 4-شناخت بدون ارزشها 5- تجارت بدون اخلاق 6- دانش بدون انسانیت 7- عبادت بدون فداکاری
-
باور کن
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 20:18
باور کن , صدامو باور کن صدایی که تلخ و خسته است باور کن , قلبمو باور کن قلبی که کوهه اما شکسته است باور کن,دستامو باور کن که ساقه ی نوازشه باور کن,چشم منو باور کن که یک قصیده خواهشه وسوسه ی عاشق شدن التهاب لحظه هامه حصرت فریاد کردن اسم کسی با صدامه اسم تو هر اسمی که هست مثل غزل چه عاشقانه است پر وسوسه مثل سفر مثل غربت...
-
از خودم بدم اومد دوسته من
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 20:13
دوست معمولی : هیچگاه نمی تواند گریه تورا ببیند . دوست واقعی : شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود . دوست معمولی : اسم کوچک والدین تو را نمی داند . دوست واقعی : شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد . دوست معمولی : یک جعبه شکلات برای مهمانی تو میآورد . دوست واقعی : زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن می ماند ....
-
کلید ویندوز
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 18:17
از کلید ویندوز چه استفاده هایی میشود کرد؟ سلام به دوستان عزیز ؛ من دوباره برگشتم. اگر به صفحه کلیدتان نگاه کنید البته اگه قدیمی نباشد کلید ویندوز را خواهید دید که علامت ویندوز بر روی آن میباشد! در زیر چند تا از استفاده های آن نوشته شده است که بدرد بخور میباشد کلید ویندوز = برای نمایش و بازکردن منوی استارت D + کلید...
-
پس بمان
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 18:15
اگر فکر می کنی که رفتنت باعث شکستنم می شود... اگر فکر می کنی که از پس رفتنت اشک می ریزم... اگر فکر می کنی که با نبودنت لحظه هایم خالی می شوند... اگر فکر می کنی که هر لحظه دلم برای دستان گرمت تنگ می شود... اگر فکر می کنی که بی تو می میرم... بسیار درست فکر کرده ای ... خب تو که می دانی نبودنت را تاب نمی آورم... پس بمان ....
-
دل تنها
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 18:05
باز عشقت خیمه زد رو خونه ام باز یادت آتیش زد به آشیونه ام باز بی تو باید تنها بمونم بیا سکوت لبهام هنوز حرمت خونه است پرنده دل من هنوز بی آشیونه است بیا پر از امیده هنوز این دل خسته هنوز به پای چشمات پای عشقت نشسته توی آسمون دنیا هرکسی ستاره داره چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره
-
چشم در راهم
دوشنبه 11 دیماه سال 1385 02:29
تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وز آن دل خستگانت راست اندوهی فراهم تو را من چشم در راهم شباهنگام در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن دم که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم
-
تکیه کن
دوشنبه 11 دیماه سال 1385 02:23
به من تکیه کن ، تکیه کن ، تکیه کن که خاصیت عشق را می شناسم به من تکیه کن مثل شبنم به برگ تو را بهتر از برگ ها می شناسم تو را بر روی گلبرگ ها می نویسم در آغاز ، در انتها می نویسم تو را در آغازدفتر جچه مشق هایم تو را گر چه من بود ، ما م نویسم
-
فردین
شنبه 9 دیماه سال 1385 01:58
تو را از بین صدهاا گل جدا کردم تو سینه جشن عشقتارو به پا کردم برای نقطه پایان تنهائیم تو تنها اسمی بودی ، که صدا کردم عشق من عشق من عشق من عشق من بگو از پاکی چشمت منا لبریز خواستن کن با دستات حلقه ای از گل بساز و گردن من کن اگر از مرگ باور ها ، از آدم ها دلم سرده نوازش کن تو دستامو که خیلی وقته یخ کرده که خیلی وقته یخ...
-
پارچه
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 21:03
ت اریخچه از آغاز پیدایش انسان ، همواره چگونگی پوشش و نجات او از سرما مطرح بوده است. مصریها نزدیک به 5500 سال پیش هنر ریسندگی و بافندگی پنبه را آموختند و چینیها با پرورش کرم ابریشم در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند. در سده هفدهم دانشمند انگلیسی به نام رابرت هوک "Robert- Hooke" پیشنهاد کرد که میتوان...
-
من افسرده ام
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 19:47
من با شانه هایی به وسعت یک دشت تمامی درد بشر را میفهمم چرا که به سهم خویش، از آن توشه بر گرفته ام. * آدمی یکی کودک است پا گیرد تا، بگریزد از خیال بگریزد از نیمه ی خویش. آدمی یکی کودک است با لبهایی که واژه ی عشق بر آن میشکوفد آبشار نرم را در زمین شرم. آه... آدمی معصوم است. و مردگانش پشت دروازه های بهشت منتظرند. آدمی،...
-
شهادت آب
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 19:00
یک محقق ژاپنی به نام ایموتو با انتشار یافتههای تحقیقات خود مدعی شد که مولکولهای آب هوشیار بوده و نه تنها نسبت به محیطی که در آن قرار دارند شکل پذیر هستند بلکه نسبت به مفاهیم انسانی نیز تأثیرپذیرند. نظریه این محقق ژاپنی که تاکنون از سوی مؤسسات علمی فیزیکی و زیستشناسی مورد تأیید قرار گرفته است، مبتنی بر بررسی...
-
آواز دور دست ها
شنبه 2 دیماه سال 1385 02:22
بر پلی ایستادم در شبی مهتابی آوازی از دور دست ها به گوش می رسید قطره ای طلائی بر سطح لرزان قایقی مست بدرون تاریکی شنا کرد جان من سازی زهی در دستان نامرئی می خواند در پاسخ آواز دور دست ها ومی لرزد آیا کسی گوش می دهد ؟ ......
-
صبر خدا
جمعه 1 دیماه سال 1385 00:59
خدا عجب صبری دارد من جای او بودم به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگدان سراپای وجوده بی وفای معشوق را پروانه می کردم
-
صبر خدا
جمعه 1 دیماه سال 1385 00:54
خدا عجب صبری دارد من جای او بودم به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگدان سراپای وجوده بی وفای معشوق را پروانه می کردم
-
کوچه خیالی
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 02:37
کوچه ی شهر دلم از صدای پای تو خالی نقش صد خاطره از روزای دور عمر این کوچه ی خیالی به شب کوچه ی دل دیگه مهتاب نمیاد توی حجله ی چشم عروس خواب نمیاد کوچه ی شهر دلم بی تو کوچه ی غم همه روزاش ابری روز آفتابیش کم