دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دوست دارم

 

توی غربت چشات چیزیه که نمی خوام بدونم

چون برق چشاتو دوست دارم

ان نگاهاتو دوست دارم

لحظه لحظه هاتو دوست دارم

درد دلاتو دوست دارم

تموم قصه هاتو دوست دارم

عطر نفساتو دوست دارم

آواز صدا تو دوست دارم

این منم با تموم وجود

میگم به خدا دوست دارم

 

ممنونم از این که برام مطالبا می فرستی

قربون آدم به این خوبی برم من

یادمان باشد

 

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم

وقت پرپر شدنش، سوزو نوایی نکنیم

پر پروانه شکستن،هنر انسان نیست

گر شکستیم ز غفلت،من و مایی نکنیم

یادمان باشد ، سر سجاده عشق

جز برای دل محبوب، دعایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم

چه بخوانی ،چه نخوانی

 

به غیر از تو نخواهم ،چه بدانی، چه ندانی

از درت روی نتابم ،چه بخوانی ،چه برانی
 
دل من میل تو دارد، چه بجوئی، چه نجوئی
 
من که بیمار تو هستم چه بپرسی ، چه نپرسی،
 
جان به راه تو سپارم ،چه بدانی، چه ندانی
 
شعرم آهنگ تو دارد ،چه بخوانی ،چه نخوانی
 

رفتنت

 

رفتنت را دیدم


تو به من خندیدی


آتش برق نگاهت دل من آتش زد


و مرا در پس یک بغض غریب


در میان برهوتی تاریک


پشت یک خاطره سرد و تهی


با دلی سنگ رهایم کردی


و تو بی آنکه نگاهی بکنی به دل خسته و آزرده من


رفتنت را دیدم


تا به آنجا که نگاهم سو داشت


و تو در آخر این قصه تلخ محو شدی


باورم نیست که دیگر رفتی


اشک من بدرقه راهت باد

 

تاریکم

 

نه.نه.قابل مقایسه نیست.

هیچ چیز در وجود من با هیچ چیز در وجود تو...

قابل قیاس نیست.

تو از روشن ترین زوایای اسمان

و من از تاریک ترین نقطه زمین

و این احترام شگرف از من برای تو

با این که هیچ چیز از تو نمیدانم.