دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

من

 

ای صدای عشق در جان و تنم

آن سکوت ساکت و تنها منم

من پر از اندوه چشمان توام

آشنایی دل پریشان توام

آتش عشق تو در جان من است

عاشقی معنای ایمان من است

کی به آرامی صدایم می کنی

از غم دوری رهایم می کنی

حافظ نامه

 

 

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس/ دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا علیک جانم / گفتم: کجا روی؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگیر فالی گفتا نمانده حالی / گفتم: چگونه‌ای؟ گفت در بند بی خیالی

گفتم: که تازه تازه شعر وغزل چه داری ؟ / گفتا: که می‌سرایم شعر سپید باری

گفتم: ز دولت عشق گفتا که : کودتا شد / گفتم: رقیب! گفتا: او نیز کله پا شد

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش گفتا که مش نموده / گفتم: بگو ز یارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ / گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش
 
گفتم: بگو زساقی حالا شده چه کاره؟ / گفتا: شدست منشی در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنمای منزل / گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم: بگو ز محمل یا از کجاوه یادی /  گفتا: پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم که: قاصدت کو آن باد صبح شرقی / گفتا: که جای خود را داده به فاکس برقی

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره / گفتا: به جای هدهد، دیش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟ / گفتا: بلوکه کرده دیروز یا پریروز
 
گفتم: بگو ز مشک آهوی دشت زنگی / گفتا که: ادکلن شد در شیشه‌های رنگی

گفتم: سراغ داری میخانه‌ای حسابی / گفت: آنچه بود از دم گشته کبابی

گفتم: بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان / گفتا: نمی‌هراسی از چوب پاسبانان
 
گفتم: شراب نابی تو دست و پا نداری؟ / گفتا: که جاش دارم وافور با نگاری

گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان‌ها / گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
 
گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتی؟ / گفتا: ندیده بودم هالو به این خرفتی!

آیا

 

شبی در شب ترین شبها، تو ماهم می شوی آیا


 تو تسلیم تماشای نگاهم می شوی آیا


 شبیه یک پرنده، خیس از باران که می آیم


تو با دستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا


 برای دوستم داری گواهت بوده ام عمری


 برای دوستت دارم گواهم می شوی آیا

 

۲۵تا چرت و پرت

 

۱- چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو؛سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند!

۲- اگر  اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود ؟ هیچ وقت این کار را نمیکند چون جیگر ندارد!

 

۳- چرا مار نمی تواند به مسافرت برود ؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!

 

۴- برای قطع جریان برق چه باید کرد ؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!

 

۵- نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است!

 

۶- آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

 

۷- چرا دوچرخه خودش نمی تواند به ایستد؟ چون خیلی خسته است!

 

۸- اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می کنید؟ برایش صندلی می گذاریم !

 

۹- دارچین رو چگونه درست می شود؟ وقتی یک چینی را دار بزنند!

 

۱۰- چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو تا رو بالا بگیرد ؛ می افتد!

 

۱۱- اگر شخصی خیلی سر شناس باشد ؛ به نظر شما چه کاره است ؟ آرایشگر!

 

۱۲- اگر تلویزیون روشن نشد چه می کنید ؟ آن را هل می دهیم و می زنیم کانال دو!

 

۱۳- شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!

 

۱۴- چرا دود از دودکش بالا می رود ؟ چون ظاهرا چاره ی دیگری ندارد!

 

۱۵- شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیست ؟ هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون!

 

۱۶- فرق یخمک با آتروپات در چیست؟ یخمک خوشمزه تر است!

 

۱۷- فرق باتری با مادر زن در چیست ؟ باتری حداقل یک قطب مثبت دارد اما مادر زن هیچ چیز مثبتی ندارد!

 

۱۸- اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده است چیست ؟ طلاق!

 

۱۹- چه طوری زیر دریایی لر ها رو غرق می کنند؟ یه غواص میره در میزنه !

 

۲۰- ناف چیست؟ ناف نمره ی صفری است که طبیعت به شکم بی هنر داده است!

 

۲۱- خط وسط قرص برای چیه ؟ برای این که اگر با آب پایین نرفت با پیچگوشتی بره !

 

۲۲- چرا ترک ها با دو دست دست می دهند؟ چون فرق راست و چپشونو بلد نیستند!

 

۲۳- یک ترک چگونه یک پرنده رو می کشد؟ آن را از بالای یک صخره به پایین پرتاب می کند!

 

۲۴- چرا ترک ها همیشه ۱۸ تایی میرن سینما ؟ چون برای کمتر از ۱۸ ممنوع بوده !

 

۲۵- اگر در یک موسسه سطح بالا یک ترک ببینید به او چه می گ.یید؟ یک بازدید کننده!

 

دیگر.....

 

بخوان براى دل من ترانه اى دیگر                          ترانه اى ز شب شاعرانه اى دیگر

مرا در آتش آغوش خویش گرمى بخش                       بزن به زلف گرهگیر شانه اى دیگر

 ز عشق قصه شیرین بگوى با دل من                         که غیر عشق، ندارد بهانه اى دیگر

تو اى پرنده صحراى دور دست خیال                           مگیر جز دل من آشیانه اى دیگر

به اشک دیده نویسم حکایت غم خویش                        که ماند از من و عشق نشانه اى دیگر