دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

تو دریایی و من

 

             تو دریایی و من موجی اسیرم                                                          

 

                                               که می خواهم در آغوشت بمیرم

 

بیا دریای من آغوش بر کش                                           

 

                                             نمی خواهم جدا از تو بمیرم

 

نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم...
چون دنیا یه روز تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل گلی...
چون گل هم یه روز پژمرده میشه...

نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس...
چون شب هم بالاخره تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل اب پاک و زلالی...
چون اب که همیشه پاک نمیمونه...

نمیخوام بگم که دوستت دارم...
چون منکه اصلا دوستت ندارم...
بلکه من عاشقتم...

چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن...

 

دل

 

در دل چراغ صوت تو روشن است!

طنین دعوت صدای تو

با زنگ مشکین صدف پیام دار تو

هر روز می خواند مرا

با جان،

بر جانی پر تلاطم و انتظار.

گفتند با نگاه، به درونش توان کشی

تا تماشا کند

طوفان بزرگ بر پا شده ز عشق.

لیک در فراق، بی نگاه

 چگونه به دعوت بخوانمش

تا بر خان بی رنگ و پیرایه ام

صدر نشین بی گمانه ی بانشان باشد.

 

 

هفت پند

 

ماهاتما گاندی میگوید:

هفت چیز انسان را از پای در می آورد و هلاک میسازد:

1-سیاست بدون شرف

2- لذت بدون وجدان

3- پول بدون کار

4-شناخت بدون ارزشها

5- تجارت بدون اخلاق

6- دانش بدون انسانیت

7- عبادت بدون فداکاری

 

باور کن

 

باور کن ,

صدامو باور کن صدایی که تلخ و خسته است

باور کن , قلبمو باور کن قلبی که کوهه اما شکسته است

باور کن,دستامو باور کن که ساقه ی نوازشه

باور کن,چشم منو باور کن که یک قصیده خواهشه

وسوسه ی عاشق شدن التهاب لحظه هامه

حصرت فریاد کردن اسم کسی با صدامه

اسم تو هر اسمی که هست مثل غزل چه عاشقانه است

پر وسوسه مثل سفر مثل غربت صادقانه است

باور کن اسممو باور کن من فصل بارون برگم

مطرود باغ و گل و شبنم درختم درخت خشکی تو دست تگرگم...

باورکن همیشه باور کن که من به عشق صادقم

باور کن حرف منو باور کن که من همیشه عاشقم...

از خودم بدم اومد دوسته من

 

دوست معمولی :  هیچگاه نمی تواند گریه تورا ببیند.
دوست واقعی  : شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود.
دوست معمولی :  اسم کوچک والدین تو را نمی داند.
دوست واقعی  : شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد.
دوست معمولی : یک جعبه شکلات برای مهمانی تو میآورد.
دوست واقعی  : زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن می ماند.
دوست معمولی :‌ از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت می شود.
دوست واقعی  :  می پرسد چرا نتوانستی زودتر تماس بگیری؟
دوست معمولی : دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.
دوست واقعی  :  سعی در حل آنها میکند.
دوست معمولی : مانند یک مهمان عمل می کند و منتظر می ماند تا از او پذیرایی کنی.
دوست واقعی  : به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی میکند.
دوست معمولی : می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود.
دوست واقعی  : می داند که بعد از یک مرافعه دوستی محکمتر می شود.
دوست واقعی  : کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند با تو می ماند