ما غرق گناهیم، ولی پاک سرشتیم
حسرت زده ی یک وجب از خاک بهشتیم
شــــــکرانه ی زایل شدن ِ حالت اغما
از خوردن آن میــوه ی ممنوعه گذشتیم
هر چند که ابلیس بسی وسوسه ها کرد
امّا چو پــــری، بنده ی خنّــــاس نگشتیم
غفلت بکُشد یونُس جان، در دل ماهی
چون غمزه ی هستی به دل مزرعه کِشتیم
افسوس که این مـــاه مبـــارک به سر آمد
در دفتـــــــر اعمــــــال، ثــــوابی ننوشت
سلام احمد عزیز
ما همه غرق گناهیم ...کاش مثل بچه ها معصوم بودیم ...
شاد باشی
سلام . شعر زیبایی بود . من هم آپم . خوشحال می شوم سر بزنید .
یا حق .
سلام از اینکه دیر جواب سئوالتون را دادم شرمنده. من کارشناس بهداشت محیط هستم واین مطالب جزئی ازدروس تخصصی ماست دوست دارم کمکم کنی تا وبلاگم جالب تر بشه . چطوری فایل pdf توی وبلاگ بذارم ؟