دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

کاش شاعر بودم

 

کاش من هم شاعری بودم

که سخن می گفتم با آب

با کاشی، با ماهیها

که غم دل می گفتم با غربت درخت

با کلاغ تشنه

با زن همسایه

 

اگر می توانستم صدای موسیقی آب را بهفمم

غم می رفت، با چمدانش

راهی نداشت

راهی نبود برای بازگشت.

او رفت، تسلای دلم.

همراه ترین دوست، غمخوارترین یار

نزدیک ترین مونس

بدنبالش می گردم.

اما دیگر نمی یابمش، از دست رفت، فنا شد

حال من مانده ام بی غم

و به دنبال غم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد