کرانه خیال تهی
یک زیستن نفس می کشم
زندگی نمی تپد
تو نیستی, روزها خسته از رفتن
و چشمها خسته از گشتن
هستی نیست
سایه زمین هم سنگین شده است
خورشید دلسرد از طلوع
غروب را دوست دارد
تو نیستی,
هستی با مرگ همنشین شده
و انتها جاده دلتنگی است
و پرواز جز سقوط نیست
کاش بیایی...
از بهار بی نیازم
برو ای بهار زیبا که من از تو بی نیازم
زتو کرده بی نیازم ٬ رخ یار دلنوازم
تو و غنچه های خندان٬ من و خنده های جانان
به گل رخش نگه کن ٬ که هم اوست چاره سازم
سلام
این تیکش خیلی جالب بود روزها خسته از رفتن...
شاد باشی
I think your bloge iS just! perfect
سلام وبلاگ خوبی داری از این قسمت خیلی خوشم اومد
خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنی راستی یک سایت
دارم انگلیسیه فک کنم خشوت بیاد(البته مال من نیستاا)
http://www.LOVINGHUGS.com
سلام
خوبی خانومی
وبلاگتونا فراموش کردید بنویسید
موفق باشید و ممنون که نظر دادید