حرفی برای گفتن اگر بود دیوارها هرگز سکوت نمیکردنند
نمی بازم به بی رنگی به کوه و معبر سنگی به پاییز وغروبه عصر دلتنگی نمی بازم
نمی سازم منه خاکی سرایی با دل شاکی تو دنیایی که خالی مونده از پاکی نمی سازم
اگر باید بسازم کلبه ی عشقو تو دستای تو می سازم که ساختم من
اگر باید ببازم من به گرمای نفس های تو می بازم که باختم من
اگر باید بسازم بهترین عشقو تو دنیای تو می سازم که ساختم من
نیازم را بده پاسخ که دلگیرم اسیر وسوسه های نفس گیرم نگاهم کردی و بستی به زنجیرم نگیر از من نگاهت رو
که می میرم نمی بازم
به بی رنگی به کوه و معبر سنگی به پاییزو غروبه عصر دلتنگی نمی بازم
نمی سازم منه خاکی سرایی با دل شاکی تو دنیایی که خالی مونده از پاکی نمی سازم
اگر باید ببازم من به گرمای نفس های تو می بازم که باختم من
.
سلام
متن خیلی خوبی بود. در ضمن عنوان مطلب با عنوان وبلاگ من هم معنی هستند !
موفق باشی
سلام دوست خوب
من کتاب زیاد می خونم . توی اینترنت هم زیاد دنبال مطالب خوندنی میرم این معلومات رو از این طریق کسب کردم
بای بای