همه لرزش دست و دلم
از ان بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریز گاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهره ی ابی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعله ی زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
چهره ی سرخت پیدا نیست
شاملو
سلاموبلاگ جالبی داری :).:.:.عشق سرخه؟! من فکر کردم ... سفیده..:.:.موفق باشی گلم
سلام
وبلاگ جالبی داری :)
.:.:.
عشق سرخه؟! من فکر کردم ... سفیده.
.:.:.
موفق باشی گلم