دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

دره بهشت

این اسم مقدسه به اندازیه کلمه عشق و نماز و ...

خرافه

وقتی تازه عروستان را از آستانه در خانه تان داخل می‌برید باید حتما او را بغل کنید، چون اگر زمین بخورد...


در این مطلب می‌خواهیم 20 خرافه عجیب از اقوام مختلف را برای شما معرفی کنیم... 

 

ادامه مطلب ...

درد

قلبم آکنده ز درد است

به دل برنخورد

آنکه همراه دلم بود

غم کس نخورد

تو مگر درد مرا باز ندیدی امروز؟

چه کنم با تو که رفتی ز برم چون دیروز!

قلب من ساکن و سرد است

اسیرم به نفس

مرگ آمد؟ بروم از محبس

تو بگو من بروم

خندان باش

تو بگو چون نفسی در جان باش!

هشدار مهم فیس بوکی(( Facebook))

اگر برای امنیت خودتان و دوستانتان اهمیت قائل هستید، این متن را در اختیار دیگران قرار دهید
نام نویسنده مهم نیست. آن را کپی کنید و در وبلاگتان یا صفحه خودتان انتشار دهید
و یا برای دوستانتان ایمیل کنید.
احتمالا ارزش دارد اگر چند دقیقه ای برای این موضوع زمان صرف کنید
اپلیکیشن ها متعلق به خود فیس بوک نیست و هرکس می تواند یکی از این ها ایجاد کند و روی فیس بوک منتشر کند و از طریق آن به اطلاعات دیگران دسترسی پیدا کند
جای افسوس دارد که تعداد بسیاری از دوستان بدون کمترین دقتی از این اپلیکیشن ها استفاده کرده اند و متاسفانه اطلاعاتشان را در دسترس افراد ناشناس قرار داده اند
خلاصه خواستم بگویم حواستان باشد خدای نکرده کسی از اطلاعات شخصی تان سوء استفاده نکند و برایتان موجب دردسر نشود
اگر شما هم قربانی سوء استفاده هایی از این دست شده اید، هرچه زودتر با استفاده از مسیر زیر، دسترسی های داده شده به اطلاعاتتان در فیس بوک را بازنگری کنید:
در بالای صفحه فیس بوک، روی
Account
کلیک کنید تا منوی آن باز شود. سپس روی گزینه
Privacy Settings
کلیک کنید. در صفحه باز شده، زیر بخش
Apps and Websites،
 روی
Edit your settings
کلیک کنید.
حال جلوی قسمت
Apps you use
روی دکمه
Edit Settings
کلیک کنید
حالا لیست اپلیکیشن ها و وب سایت هایی که به اطلاعات شما دسترسی دارند را خواهید دید
در این لیست می توانید با فشردن دکمه (ضربدر) که در هر سطر وجود دارد
دسترسی هریک از اپلیکیشن ها به اطلاعاتتان را قطع کنید
حتما در این لیست مواردی را می بینید که تعجب می کنید
بترسید از همه آن مواردی که نمی شناسیدشان و به آنها اطمینان ندارید
اجازه ندهید ظاهر فریبنده آنها، شما را در معرض سوء استفاده و تهدید قرار دهد
نکته ای بسیار مهم تر از موضوع پیشین وجود دارد که می بایست به آن دقت کرد
ممکن است شما حواستان بوده باشد و موارد امنیتی را رعایت کرده باشید؛
ولی یکی از دوستانتان اشتباه کرده باشد و به یک اپلیکیشن دسترسی داده باشد
و آن اپلیکیشن از طریق آن دوستتان، به اطلاعات خصوصی شما دسترسی پیدا کند
حالا چطور باید جلوی این موضوع را گرفت؟
به مسیر زیر بروید
در بالای صفحه فیس بوک، روی
Account
کلیک کنید تا منوی آن باز شود. سپس روی گزینه
Privacy Settings
کلیک کنید. در صفحه باز شده، زیر بخش
Apps and Websites،
 روی
Edit your settings
کلیک کنید
حال مقابل گزینه
Info accessible through your friends
روی دکمه
Edit Settings
کلیک کنید
لیست باز شده، موارد و اطلاعاتی را نشان می دهد که از طریق دوستانتان می تواند در اختیار اپلیکیشن ها و دیگران قرار گیرد
توصیه می کنم همه تیک ها را بردارید و تنظیمات را ذخیره کنید
با این کار دیگر کسی نمی تواند از طریق دوستانتان به اطلاعات شما دسترسی پیدا کند
لطفا این متن را به اشتراک بگذارید تا همه مطلع شوند

چرخه زندگی

یرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان پیرمرد میلرزید،چشمانش تار شده بودو گام هایش مردد و لرزان بود.
اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم جمع میشدند،اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف چشمانش خوردن غذا را تقریبا برایش مشکل می ساخت. نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می خوردند و روی زمین می ریختند، یا وقتی لیوان را می گرفت غالبا شیر از داخل آن به روی رومیزی می ریخت.پسر و عروسش از آن همه ریخت و پاش کلافه شدند.

پسر گفت: ” باید فکری برای پدربزرگ کرد.به قدر کافی ریختن شیر و غذا خوردن پر سر و صدا و ریختن غذا بر روی زمین را تحمل کرده ام.‌” پس زن و شوهر برای پیرمرد، در گوشه ای از اتاق میز کوچکی قرار دادند.در آنجا پیرمرد به تنهایی غذایش را میخورد،در حالی که سایر اعضای خانواده سر میز از غذایشان لذت میبردند و از آنجا که پیرمرد یکی دو ظرف راشکسته بود حالا در کاسه ای چوبی به او غذا میدادند.
گهگاه آنها چشمشان به پیرمرد می افتاد و آن وقت متوجه می شدند هم چنان که در تنهایی غذایش را می خورد چشمانش پر از اشک است.اما تنها چیزی که این پسر و عروس به زبان می آوردند تذکرهای تند و گزنده ای بود که موقع افتادن چنگال یا ریختن غذا به او میدادند.
اما کودک چهارساله اشان در سکوت شاهد تمام آن رفتارها بود.یک شب قبل از شام مرد جوان پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود.با مهربانی از او پرسید: ” پسرم ، داری چی میسازی ؟‌” پسرک هم با ملایمت جواب داد : ” یک کاسه چوبی کوچک ، تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدهم .” وبعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد.
این سخن کودک آن چنان پدر و مادرش را تکان داد که زبانشان بند آمد و سپس اشک از چشمانشان جاری شد. آن شب مرد جوان دست پدر را گرفت و با مهربانی او را به سمت میز شام برد.
قدرت درک کودکان فوق العاده است .چشمان آنها پیوسته در حال مشاهده ، گوشهایشان در حال شنیدن . ذهنشان در حال پردازش پیام های دریافت شده است.اگر ببینند که ما صبورانه فضای شادی را برای خانواده تدارک میبینیم، این نگرش را الگوی زندگی شان قرار می دهند.